چکیده:
در نزاع کلامی حق و تکلیف آدمی، کرامت انسانی یک بستر اولیه و پایه نخستین هر نوع حق و تکلیف است. از این منظر ذاتی یا اکتسابی بودن کرامت، بهمثابه سختافزاری است که نرمافزار حقوق بشری و شهروندی بر آن نصب میشوند. این ظرافت مدنظر قرآن کریم هست. از حقوق انسان در قرآن به نیکی یاد شده است اما بستر و بنیان این حقوق اصل دیگری به نام کرامت انسانی است. قرآن کریم همه انسانها را صرفنظر از دین، نژاد، رنگ، زبان، جنس و ملیت صاحب نوعی کرامت ذاتی میداند. از سوی دیگر آیات قرآن کریم برخی از افراد انسانی را از حیوان پستتر دانسته و بسیاری را لایق مرگ میشمارد. این بیان به ما کمک میکند تا پرده دومی از کرامت انسانی بنام کرامت اکتسابی را بهتر بفهمیم. این کرامت ثانویه معطوف به حیات جمعی و سبک زندگی ماست. کرامت اکتسابی در قرب الهی و در نوع تعامل با خلق خدا است بهگونهای که میتوان مدعی شد کرامت اکتسابی تنها در طول کرامت ذاتی محترم است. با در نظرگرفتن این مفروض، مقاله حاضر مدعی است که نسبت این دو کرامت شبیه همان نسبت حقوق طبیعی به حقوق شهروندی است که قرآن کریم مرز مشخصی برای آن دارد. این گزاره اخیر فرضیه اصلی ما را تشکیل میدهد
خلاصه ماشینی:
"(محمدتقی مصباح یزدی، 1391، ص 262؛ نک: فضل بن حسن طبرسی، ۱۴۱۸ ق، ج 3 / ص 408؛ محمد بن علی ابن العربی، 1422 ق، ج 2 / ص 260؛ محمدبن حسن طوسی، بیتا، ج 9 / ص 352؛ علی بن محمد الماوردی، بیتا، ج 5 / ص 335) به دیگر سخن هر انسانی ازآنرو که انسان است، دارای کرامت ذاتی است و ازآنرو که همه انسانها در انسان بودن مساوی هستند، دارای کرامت ذاتی یکسان هستند و محترم شمردن حقوق طبیعی انسان نیز ناشی از کرامت ذاتی اوست که قرآن به تمام و کمال این حقوق را برای انسان محترم شمرده است؛ اما کرامت اکتسابی انسان، مقید به عقیده و دین و نزدیکی به خداست و ماهیتی قابل تفضیل دارد و مقصود از کرامت اکتسابی، دستیابی به کمالهایی است که انسان در پرتو تقوا، ایمان و عمل صالح، به دست میآورد.
در این حالت، باتقواترین انسانها با یک فرد معمولی از منظر قرآن کریم، دارای ارزش حقوقی یکسانی هستند و نیز در وضع جمعی، مادامی سرچشمه تفاوت حقوق شهروندی میگردد که بهنوعی بر منافع و حقوق عمومی کل جامعه تاثیر مثبت داشته باشد؛ همچنین در باب فلسفه مجازات باید گفت که کرامت اکتسابی در قرآن منفک از کرامت ذاتی گردیده است و مجموعه مقولات ناظر به مواخذه و مجازات که در حقوق و فقه اسلامی برای متخلفین در نظر گرفتهشده است، ارتباطی باکرامت ذاتی و وضعیت انسانی آنها نداشته و صرفا مبتنی بر آثار اجتماعی عمل خلاف صورت گرفته است که در ادبیات قرآنی از آن به گناه یاد شده است."