چکیده:
رفتار سیاسی آن دسته از فعالیتهایی است که انجام آنها در سازمان ضرورت ندارد، اما در امر توزیع پاداش و تخصیص منابع سازمانی اعمال نفوذ میکند. افراد با استفاده از رفتار سیاسی، سعی در به دست آوردن و استفاده از قدرت در سازمان را دارند. امروزه، بیشترین تلاش محققان برای مطالعهی ادارک کارکنان از رفتار سیاسی است و اینکه آیا در انجام رفتار سیاسی باید اصول اخلاقی را رعایت کرد یا نه؟ در سازمان قدرت یک نیروی نامحسوس و نامشهود است. نمیتوان آن را دید ولی می¬توان اثرات آن را حس کرد. در این مقاله به قدرت در سازمان بهعنوان مقولهای جدا از قدرت شخصی نگاه شده و عوامل و منابع ایجاد آن معرفی شده است. آثار نامشهود قدرت یکی از عوامل ایجاد کننده رفتارهای سیاسی معرفی شده است. ضمن آنکه در این مقاله متذکر میشویم که به عقیده بسیاری از دانشمندان حوزه رفتار سازمانی، رفتارهای سیاسی نهتنها ذاتا منفی نیستند بلکه میتوانند برای یک سازمان یا خود سازمان مفید باشند. بیشتر رفتارهای سیاسی حاصل تفاوت ادارک فردی و همچنین ویژگیهای سازمانی هستند. به همین دلیل، بعضی از افراد به دنبال رفتارهای سیاسی مشروع هستند و بعضی از افراد رفتارهای نامشروع را ترجیح می¬دهند. اگرچه در رفتارهای سیاسی نمیتوان بهطور دقیق مشخص کرد که چه نوع کاری اخلاقی یا غیراخلاقی است. پس، باید گفت رعایت اصول اخلاقی در رفتار سیاسی باید در جهت تامین منافع سازمان باشد.
خلاصه ماشینی:
"علاوه بر این هنگامی که در بعضی از فرهنگ های سازمانی اعتماد بین کارکنان کم باشد، ابهام در نقش وجود داشته باشد، نظام ارزیابی عملکرد کارکنان نامشخص بوده و حتی تصمیم گیری مبتنی بر مشارکت جویی و مشارکت پذیری انجام شود، فرصت هایی را برای رشد و پرورش با رفتار سیاسی فراهم میآورد، اگرچه رهبری مشارکتی در سازمان انگیزه و تعهد زیر دستان را افزایش داده و درنتیجه رفتار سیاسی در محیط کار کاهش پیدا میکند.
در هر سازمانی هر چقدر اعتماد بین کارکنان با یکدیگر کمتر باشد رفتار سیاسی شدت بیش تری خواهد یافت و افراد بیش تری دست به اقدامات نامشروع خواهند زد بنابراین اعتماد سازی میتواند سطح رفتار سیاسی در سازمان ها کاهش داده و فعالیت نامشروع را متوقف کند، از سوی دیگر ارزیابی عملکرد کارکنان به وسیله ی شاخص های ذهنی موجب بروز ابهام و درنتیجه رفتار سیاسی آن ها میشود، هر قدر فرهنگ سازمانی بر شیوه ای از تخصیص پاداش اصرار ورزد که مجموع برد و باخت آن صفر شود، انگیزه کارکنان برای دست زدن به رفتار سیاسی بیش تر خواهد شد، حتی اگر بعضی از مدیرآنکه به مدیریت مشارکتی اعتقاد ندارند اما به لحاظ حفظ ظاهر مجبور باشند به تشکیل شورا یا جلسات مشورتی رو بیاورند و چنین تظاهر کنند که کارکنان را در قدرت خود سهیم کرده اند، این کار یک رفتار سیاسی محسوب میشود."