چکیده:
شاید تنها اثر ایرانی که قدیس یا ایزدی را ایستاده بر نیلوفر نشان می دهد، نقش نگاره تاج گذاری اردشیر دوم در طاق بستان باشد که مهر یا میترا را در حالی که ایستاده بر نیلوفر است و به دست برسمی دارد، تصویر می کند. در جای دیگر ایران، نقشی چنین استاده یا بنشسته بر نیلوفر وجود ندارد. از آن سو در بودیزم، هندونیزم و جینیزم، نیلوفر که به تعبیر نیلوفرین اپانیشادها، گل ظهور و تجلی است، زیر پای کسانی قرار می گیرد که منشایی الوهی و قدسی دارند و کارکرد آن (نیلوفر) انعکاس چنین جایگاه رفیعی است. یقینا نخستین بار در متون هندیان از جایگاه فراز نیلوفر سخن به میان آمد و متون ایرانی چون بندهش که هر ایزدی را به گلی منسوب نمودند و آناهیتا را به نیلوفر، موخر بر روایت های حکمی هندوان از نیلوفر است. حال سوال این است آن تک مورد نیلوفری در طاق بستان، متاثر از رویکرد حکمی و کارکرد هنری نیلوفر در هند است یا متاثر از روایات زرتشتی؟ این مقاله با استفاده از روش تحلیل تطبیقی و با رویکرد حکمی و فلسفی سعی دارد نشان دهد حکمت و اندیشه ایرانی و هندی تاویل و تحلیل عمیقی از نیلوفر داشته و بر این اساس سعی نموده اند این مبانی را در آثار هنری خویش بازنمایی و تصویر نمایند. به عبارت دیگر هنر در ایران و هند همچون بسیاری از تمدن های باستانی مجلا و مظهر ایده ها، اعتقادات و آیین ها است. این تجلی در مورد نیلوفر، در سرزمینی چون هند افزون تر بوده اما در آثار هنری و معماری آن درخشش کامل یافته است اما در ایران ضمن آیینی انگاشتن نیلوفر، اراده ای در استفاده از آن برای اثبات و ارایه سرشت قدسی افراد با گسترانیدن آن در زیر پاهای تصاویر یا پیکره ها وجود نداشته، جز یک مورد که این مقاله شرح آن است.