چکیده:
محیط زیست موضوعی است که علاقه برای سالم نگه داشتن آن و به عبارت دیگر حمایت از آن در برابر رفتارهای گوناگون آلاینده که دربخش هشتم اساسنامه دیوان بین المللی کیفری ا ز آنها به عنوان جرایم زیست محیطی نام برده شده است ، از گذشته های دور وجود داشته با این تفاوت که در آن ایام اهمیت و ارزش آن مانند امروز برای انسانها شناخته نشده بود. زمانی که خسارتی ناشی از، آلودگی های فرامرزی به دولت ها وارد می شود، دولت ها برا ی شناسایی مسئولیت و مطالبه ی خسارت و جبران آن می توانند اقامه ی دعوا کنند؛ اما دولت ها تنها متضرران آلودگی های فرامرزی نیستند بلکه اشخاص خصوصی نیز از این حادثه متضرر می شوند. اشخاص خصوصی می توانند با توسل به رویه های قضایی در دادگاه های محل وقوع خسارت فرامرزی در خواست جبران خسارت نمایند. موضوع مسوولیت و جبران خسارت در حقوق بین الملل بسیارکمتر از حقوق داخلی توسعه یافته است ، زیرا بسیاری از فعالیت های خطرناکی که منجر به ایجاد مسوولیت ناشی از خسارت می شوند، نسبتا جدید هستند اگر آسیب وارده در اثر یک درگیری مسلحانه یا بلایای طبیعی، یا یک قانون بین المللی از طرف ثالث ، یا یک دستور حکومتی، «آلودگی با توجه به شرایط و اوضاع و احوال محلی مربوط تا حد قابل قبول باشد.» یا اگر فعالیتی به نفع شخصی که آسیب دیده است صورت گیرد، برای این شخص اخیر که در مقابل خطرات فعالیتهای مضر بی پناه است ، در حدی معقول ، یا اگر طرف مقصر آسیب دیده باشد، مسوولیت محقق نشده است . البته کاملا روشن است که روشهای جبران خسارت مذکور همگی در باره محیط زیست و صدمات وارد بر آن مصداق ندارد به عنوان مثال اعاده به وضعیت سابق در پاره ای از موارد (مثلا یک گونه گیاهی یا جانوری که منقرض گردیده است ویا اکوسیستمی که صددر صد تخریب شده است ) غیر ممکن می گردد وهمچنین است در مورد روش اقدامات متقابل که مغایر با اهداف حقوق بین الملل محیط زیست در راستای دستیابی به توسعه پایدار است ، حتی جلب رضایت زیان دیده نیز در این خصوص بی معنی به نظر می رسد زیرا هدف از قانونگذار از وضع این روش جبران خسارات معنوی است که عموما به نظر نمی رسد بتوان صدمات و لطمات وارد بر محیط زیست را در زمره زیانهای معنوی دانست ، پس صرفا می توان از تعداد معدودی از روشهای جبران خسارت نظیر پرداخت غرامت و قطع و عدم تکرار عمل متخلفانه بهره جست که در این بین نقش پرداخت غرامت چشمگیر تر به نظر می رسد.
خلاصه ماشینی:
"در تعریف محیط زیست دو معنای عمده ذکر شده است ، تعریف نخست در بر گیرنده ی زیست کره طبیعی و بکر زمین و همچنین پوشش زیستی جانوران و گیاهان است فارغ از اینکه این طبیعت در ارتباط با جامعه ی انسانی و تاثیرات آن قرار گرفته است یا خیر و معنای دوم در برگیرنده ی محیط زندگی انسان ، با متعلقاتی از جمله علم شهرسازی و معماری بر آمده از عقاید افراد و در نتیجه جامعه شناسی و رفتار شناسی انسان ها است که در واقع محیط زیست ساخته ی دست بشر است و منظور از خسارت زیست محیطی هرگونه تخریب مستقیم یا غیر مستقیم قابل اندازه گیری بر محیط زیست است که شامل خسارت های شدید بر سلامتی انسانها، گونه های طبیعی و محیط پیرامونی است در این تعریف از خسارت علاوه بر انسان ها، گونه های طبیعی و محیط پیرامونی انسان نیز ذی حق شناخته شده و هرگونه تاثیر منفی بر آنها در شمار زیان آمده است به عبارتی دیگر می توان گفت ضرر چیزی نیست جز «اثر یا پیامد ذاتا ناسودمند» بر محیط پیرامونی جاندار و بی جان ؛ اما نباید فراموش کرد، علیرغم رابطۀ شدید جنبه های گوناگون زیست بوم در هر دو معنا و با وجود اینکه هدف از تبیین مسئولیت از بین بردن مرزهای مه آلود موجود بین حق و تکلیف است ؛ در مسئولیت مبتنی بر نظام سنتی بیشتر جنبه ی خصوصی آن مورد نظر بوده است ، به این معنا که زیست بوم در ارتباط با حق خصوصی افراد معنا پیدا کرده و در نتیجه در تبیین قواعد مسئولیتی نیز از همان قواعد سنتی پیروی شده است ؛ پس برای رسیدن به مقصود حفظ زیست بوم ، در معنای حق عمومی که هم شامل حق جمعی انسان است و هم در برگیرنده تکلیف حفظ آن بر ذمه انسان ، باید در راه های مسئولیتی نوینی گام نهاد که با توجه به مقتضای فناوری های نوین راه رسیدن به هر یک از این خسارت ها را به شکلی کار آمد مورد کنکاش قرار داد."