چکیده:
یکی از موضوعات بحثانگیز در تمام ادوار فقهی بهویژه در زمان حاضر، بحث ارتداد است. اصل عدم اجبار در دین و تأکید فراوان قرآن کریم به تفکر در آفاق و انفس از
یک طرف و شدت مجازات مرتد از طرف دیگر، شائبه وجود یک تناقض را پدید آورده است.
در این نوشتار، نگارنده برای تبیین دقیق محل نزاع، بین تردید که مقدمه هر تحقیقی است و لجاجت و انکار دین از سر دشمنی یا توطئه ضد دین و ملت، تفکیک قائل
شده است و با بررسی نظریات فقیهان و سیره مسلمانان و روایات وارده در خصوص شک و شبهه در دین به صورت تطبیقی و با نگاهی به مذاهب مختلف اسلامی و
سیره زمامداران گوناگون اسلامی با این مسأله، به این نتیجه میرسد که شک و شبهه در دین که مقدمه یقین است، مشمول تعریف ارتداد نیست.
خلاصه ماشینی:
"احتمال دوم این است که او را به توبه کردن در همان لحظه [ارتداد [واداریم؛ سپس شبههاش برطرف شود؛ زیرا توبه واجب فوری است و برطرف کردن شبهه اگر چه واجب فوری است، مقتضی مهلت است و چه بسا زمانش طولانی شود و توبه ظاهری، در حکم کردنش به اسلام کفایت میکند؛ اگر چه شبهه مانع احتیاط است و همچنین چه بسا مقررات محدود کنندهای را در جهت توسعه انسانی و بالاتر از آن، توسعه پایدار قرار داده و پذیرفتهاند؛ بدین لحاظ دیده میشود که امروزه موضوع حقوق انسانها کنار حقوق حیوانات و حقوق منابع زیست محیطی مطرح میشود و این بدان معنا است که به هیچ وجه برای آزادی تعریفی که انسان میتواند بر اساس امیال خود هر گونه که بخواهد عمل کند نکردهاند.
همه روایات و نظریات فقهی متذکر شده، بر این دلالت میکند که حکم ارتداد بر کسی صادر میشود که آن فرد اولا به اصول و مبانی دین و ضرور بودن آن علم داشته باشد و ثانیا بخواهد آن را از روی اختیار و تعمد به عللی انکار کند؛ پس هیچ گاه کسی که در حال تحقیق و جستوجو برای استقرار ایمان و اعتقاد است اگر تردید کند، مرتد نیست و احکام ارتداد بر او بار نمیشود.
فرق بین مرتبه اول و غیر مرتبه اول این است که امکان دارد در بار اول شبههای بر او عارض شده باشد و مرتد شود و بعد به سبب از بین رفتن شبهه [به اسلام] برگردد؛ پس اگر بعد از حل شبهه به ارتداد برگردد سپس توبه کند زده میشود [= تعزیر میشود]؛ زیرا برای او شبههای باقی نمانده بود و از تعزیر بیشتر نمیشود و زندانی و کشته نخواهد شد (مواهب الجلیل، ج6، ص282)."