چکیده:
روش ایضاح مفاهیم کارنپ بر این اساس پیشنهاد شد که وظیفه ی فیلسوف علم ابهام زدایی از
مفاهیم مبهم علمی و غیرعلمی موجود در زبان علم و جایگزینی آنها با مفاهیمی روشن و ب یابهام
است. نقد های فیلسوفانی مانند استراسون، کواین، و پوپر باعث آن شد که کمتر فیلسوف علمی
آشکارا از روش کارنپ حمایت کند هرچند که بخش بزرگی از فلسف هی علم کماکان خود را وقف این
روش کرده بود. در سال های اخیر برخی از فیلسوفان علم آشکارا به دفاع از پروژه ی کارنپ
پرداخته اند. در نوشته ی حاضر به جای پرداختن به استدلال های له و علیه این روش، مفهوم
به عنوان نمونه انتخاب شده است و نشان داده می شود هیچ کدام از تلاش هایی که « وحدت بخشی »
در جهت ایضاح آن به کار گرفته شده به جایگزینی این مفهوم با مفاهیمی روشن و بی ابهام
نیانجامیده است. دعوی مقاله این است که وظیفه ی اصلی فیلسوف علم نه درگیر شدن در
زبان کاوی های بی حاصل، بلکه پرداختن به مسائل واقعی موجود در برنام ههای پژوهشی علمی است.
Carnap’s method of explication of concepts proposed based on the idea
that the main responsibility of philosopher of science is the clarification
of vague scientific and unscientific concepts in the language of science
and replacement of them by “crystal clear” ones. The critiques of
philosophers like Strawson, Quine, and Popper caused most
philosophers of science not to openly endorse Carnap’s method of
explication, even though an important part of their philosophical works
devoted to his project. In recent years, some philosophers of science
have fully defended the method of explication. Instead of criticizing the
arguments of these philosophers, this paper criticizes the products of
applying the method of explication on one important concept of
philosophy of science, “unification”. It has been shown that the efforts
of philosophers of science in offering an explication for this concept
have been futile.
خلاصه ماشینی:
ایضاح، وحدتبخشی، مفهوم، تبیین، کارنپ، کیچر روش ایضاح مفاهیم هرچند اصطلاح ایضاح<FootNote No="51" Text=" explication"/> مفاهیم را ردولف کارنپ به فلسفهی تحلیلی معرفی کرد اما در میان فیلسوفان معاصر این ایده بیش از هر فیلسوفی به فرگه بازمیگردد.
<FootNote No="58" Text=""/> در هر دو معنای کانتی و راسلی تحلیل، تحلیلگر معنای موجود در مفهوم مورد تحلیل را حفظ میکند اما چنانکه این مثالهای کارنپ نشان میدهد ممکن است حین فرایند ایضاح معنای ایضاحخواه تغییر کند.
, &amp;quot;Explanatory Unification&amp;quot;"/> این است که ارزش علمی یک تبیین را نباید یک بار و برای همیشه، و بصورت منفرد ارزیابی کرد.
کیچر برای این ایدهی خود اصطلاح انعطافناپذیری<FootNote No="82" Text=" stringency"/> را وضع میکند و بدون آنکه در صدد ارائهی تعریف دقیقی از آن برآید، میگوید که انعطافناپذیری یک الگوی استدلالی توسط دو دسته از شرایط تعیین میشود: 1.
قدرت وحدتبخشی چیست؟ کیچر برای پاسخ به این پرسش، و ایضاح بیشتر، ناچار به مفاهیم جدیدی متوسل میشود و مجموعهای به نام مجموعهی نتیجه<FootNote No="90" Text=" conclusion set"/> برای مجموعهای از استدلالها،، تعریف میکند و آن را بانشان میدهد.
آنگاه: <FootNote No="91" Text=" نکتهی حائز اهمیت این است که کیچر در هر دو مورد که نسبت به معیارهای وحدتبخشی را کمتر برآورده میسازد، کنار مینهد اما در نتایج دو قضیهی فرعی نمیگوید که .
شورس مفهوم در تعارض بودن با K را چنین تعریف میکند: پدیدهی منفرد P در تعارض با K است اگر بهصورت تصادفی جذب نشود و یک استنتاج احتمالاتی، با احتمال پایین، مانند در I وجود داشته باشد به نحوی که prem زیر مجموعهی K باشد (شورس این تعریف را ایضاحی مناسب برای رویداد «غیر منتظره» نیز میداند).