چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی بیمههای تعاونی و بیان مزایا و معایب آنها در مقایسه با سایر انواع بیمه اعم از بیمههای خصوصی و دولتی، بیمه متقابل، بیمه خرد و بیمه تکافلی، برای بیمهگذار و بیمهگر است. در این راستا ضمن تعریف کاملی از بیمههای خرد و متقابل، همچنین بیمههای تکافلی و متعارف (خصوصی و دولتی)، مزایا و معایب هر یک نسبت به بیمه تعاونی از دیدگاه شاخصههای اقتصادی و اسلامی بهطور جداگانه در سرفصلی متمایز و به صورت مفصل بررسی خواهد شد. منظور از شاخصهای قابل قیاس اقتصادی تمام عواملی است که میتواند نوع مالکیت، عنصر تقابل، قابلیت ارائه محصولات خرد، تطابق با شرع و سودرسانی شرکتهای بیمه را بهعنوان ملاکهای اصلی اقتصادی مقایسه، تحت تاثیر قرار دهند.
همچنین شاخص اسلامی که در این مطالعه به آن پرداخته میشود، مقایسه موسسات بیمه مذکور از منظر عدالت (با دو ملاک توزیع درآمد و فقر) خواهد بود. نتیجه نهایی، فرض ارجحیت بیمههای تعاونی را نسبت به سایر موسسات بیمه هم از منظر اقتصادی و هم اسلامی تایید میکند.
در نهایت الگویی ترکیبی از تمام بیمههای فوق ارائه میگردد که از دو جنبه فوق ـ اقتصادی و اسلامی ـ بتواند کمترین معایب و بیشترین مزایا را در مقایسه با سایر انواع بیمه در خود لحاظ کند. الگویی که همچون بیمه متقابل در آن بیمهگذار و بیمهشونده یکی باشند، مانند بیمه تکافلی سرمایهگذاریهای اسلامی براساس قراردادهای اسلامی را تضمین کند و سالیانه سود باقیمانده بین اعضا، تقسیم گردد و مانند بیمه خرد، با هدف قرار دادن فقرا، بیمهشوندگان را در گروههای کوچک طبقهبندی کرده و در کنار همه این موارد همچون یک بیمه تعاونی بدون دریافت کارمزد و با کمترین حق بیمه، جبران خسارت اعضا را در اولویت (و نه هدف) فعالیت بیمه قرار دهند.
Culture and economy have various interactions and links with each other; The outcome of one of these links generates a specific culture called economic culture that is focused on economic perspectives, attitudes and behaviors of mankind. This culture faces two serious harm in Iran; First, we are witnessing a sort of crisis in our understanding of issues like job, production, consumption and ethics. This may have stemmed from the second harm i.e. conflict of principles of modernity with that of Iranian-Islamic tradition. One approach to address this is to resort to an economic culture emanated from the teachings of the Holy Quran as a divine and efficient model in accordance with the country's culture. In this paper after examining the relationship between culture and economy, effective aspects of Quranic culture are explained at three levels of economic vision, attitudes and actions. In the end, instances of economic culture in the Qur'an are presented.
خلاصه ماشینی:
دوم اینکه تبیین فرهنگ اقتصادی قرآن، علاوه بر شکل گریی مبنای جامعه ای مبتنی بر آموزه های قرآنی در حوزه اقتصاد ـ که از مهم ترین اهداف انقلاب اسلامی است ـ عملا موجب تکمیل و ثمردهی سایر تلاشها در دیگر حوزههای حیات فردی و اجتماعی میشود؛ به عنوان مثال تبیین این دیدگاه که عملیات اقتصادی مظهری از عبودیت است ١ (مجلسی، ١٣٦٣، ج١٠٠، ص٩) که خداوند متعال مردم را به آن ترغیب نموده (ملک : ١٥)، موجب منزوی شدن افکاری است که تقید به دیانت را مانع فعالیت های اقتصادی و تحقق رفاه جمعی میدانند.
به طور کلی دیدگاه اسلام درباره مسائل اقتصادی مبتنی بر مثلث معرفتی ویژهای است که سه ضلع آن را خدا، انسان و جهان تشکیل میدهد و رهاورد ارتباط آنها، مبانی خداشناختی، جهانبیین و انسانشناختی قرآن را ترسیم میکند که پیوند عمیقی میان باورهای دینی و مؤلفه های رفتاری و فرهنگی برقرار میسازد؛ زیرا افراد جامعه باید نسبت شان را با خدا، خود، انسانهای دیگر و طبیعت مشخص کنند.
در ادامه نمونه هایی از فرهنگ اقتصادی قرآن در سه سطح بینش ، منش و کنش ارائه شد؛ بر این اساس جهانبیین قرآنی پیوند عمیقی بین باورهای دینی و مؤلفه های فرهنگی اقتصاد برقرار میکند که در تمامی حوزههای تولید، توزیع ، بازتوزیع و مصرف اثرگذار است ؛ انسان موحد در برابر خدا، جامعه و طبیعت بر اساس سنت استخلاف مسئولیت دارد و نگهداری و بهرهبرداری بهینه از تمامی امکانات، منابع طبیعی، انسانی و تخصیص و مصرف آن در مسیر استخلاف الهی ضروری است .