چکیده:
بیتردید پیشرفت و پسرفت جوامع در بستر قوانین علمی و علّیِ اجتماعی صورت میپذیرد و شناخت این قوانین یا غفلت از آنها میتواند آثار و نتایج مثبت یا منفی در راستای حرکت به سمت آرمانها پدید آورد. نوشتار حاضر، در پی پاسخگویی به این پرسش مهم است که: آیا افزون بر قوانین مادی، قوانین دیگری نیز در امر پیشرفت جوامع دخیلاند؟ اگر آری، آن قوانین کداماند؟ بدین منظور با بهرهگیری از روش کتابخانهای و تحلیل محتوایی از دو جهت زیر، قوانین اجتماعیِ مطرحشده در متون دینی واکاوی شده است:<br /> الف) به لحاظ عامل تأثیر، افزون بر عوامل مادی، عوامل چهارگانة معنوی در حصول نتیجه دخیلاند. این عوامل چهارگانه عبارتاند از عوامل غیرانسانی و عوامل انسانی که قسم اخیر خود به بینشی، منشی و کنشی تقسیم میشود.<br /> ب) به لحاظ نتیجه، متون دینی از سنتهای مطلق ـ که به فعل و رفتار انسان بستگی ندارد ـ و مشروط در دو گروه پایه و پیرو سخن میگوید. سنتهای ناظر به افزایش نعمات و حرمان و کاهش نعمات، دو سنت کلان و پایه به شمار میآیند که به لحاظ نتایج و آثار اجتماعی در متون دینی مطرح شدهاند.
خلاصه ماشینی:
اگرچه برخی از اندیشمندان، مانند سید محمدباقر صدر در سنتهای اجتماعی و فلسفه تاریخ در مکتب قرآن یا محمدتقی مصباح یزدی در جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن یا تورج روحانی و محسن عرفانی در پیشرفت و تعالی از دیدگاه سنتهای الهی متعرض بحث از سنتهای الهی شدهاند و نکات ارزشمندی را در جای خود مطرح کردهاند، آنچه نگارنده در این مقاله آورده، از جهاتی حاوی نوآوریهایی است که آن را از پژوهشهای دیگر متمایز میکند و برخی از آنها که ساختار، طبقهبندی و محتوای جدید و متفاوتی را پیش روی خواننده قرار میدهد، بدین قرار است: هدایت گاهی بسیار عام مطرح میشود و آن اینکه خداوند همة موجودات را هدایت فرموده است (طه (20) 50) و زمانی محدودتر، و آن اینکه خداوند به یکایک انسانها عقل داده است تا حقایق و خوب و بد را دریابند و هدایت شوند (بلد (90)، 10)؛ اما گاه به جنبة اجتماعی محدود میشود و مقصود از آن هدایت جوامع بشری از سوی انبیا (یونس (10)، 47؛ نحل (16)، 36؛ فاطر (35)، 24؛ فرقان (25)، 51؛ قصص (28)، 59) میباشد که معلول افعال و رفتار انسانها نیست و از این نظر یک سنت مطلق و بیقید و شرط و ابتدایی است (ر.
برای نمونه در حوزه عوامل، گاه از نقش انسان در جهان طبیعت و جوامع انسانی سخن رفته است (سطح اول) و مثلاً بیان میکند که بدون امام یا مؤمن واقعی (شیعه)، زمین از بین میرود و از صدقهسرِ این افراد است که به مردم روزی داده میشود (ابنبابويه، 1385، ج1، ص199؛ ابنشعبه حرانى، 1404، ص325؛ کلینی، به بیانی دیگر، منطق طبقهبندی در این قسمت، بر اساس فزونی و کاهش نعمتها خواهد بود که با مسئله پیشرفت هماهنگ است.