چکیده:
رابطه رژیم پهلوی با رژیم صهیونیستی از جمله مباحث مهم در تاریخ تحولات دوران معاصر میباشد که
تاریخنگاری این دوره به دلیل ماهیت خاص خود کمتر بدان پرداخته است. هنوز زوایای زیادی از این
رابطه در پردهای از ابهام قرار دارد و اسناد و مدارک مختلفی از آن در بایگانیهای متفاوت پراکنده است.
بحث کردن پیرامون ماهیت این روابط. ابعاد و حجم آن با توجه به موقعیت کنونی ایران بعد از انقلاب
کبیر اسلامی و کینه توزیهایی که نظامهای غربی نسبت به انقلاب اسلامی به ویژه نسبت به مواضع این
انقلاب درباره استکبار جهانی و فرزند ناخلف آن صهیونیسم اتخاذ کردهاند و از همه مهمتر نقشی که
صهیونیسم در جنگافروزی, تروریسم, خشونت گستری, تهاجمطلبی و تحریک کشورهای دیگر علیه
جوامع اسلامی و در رس آن ایران دارد؛ برای تاریخ معاصر بسیار حیاتی است.
در این مقاله تلاش میشود بخشی از این روابط با توجه به اسناد موجود مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
مصادف شدن تشكیل كابینه دوم احمد قوامالسلطنه با مهاجرت یهودیان به فلسطین و تصمیم دولت قوامالسلطنه در سال 1301 در خصوص منع اجازه سفر یهودیان به فلسطین كه به پیشنهاد وزارت امور خارجه صورت گرفته بود و به دنبال آن ادعای `كمیته متحده یهودیان خارجه` در خصوص عدم تساوی حقوق یهودیان با هموطنان مسلم خود سبب تسلیم احمد قوامالسلطنه در برابر فشارهای خارجی و داخلی شد و تنها چهارده روز پس از تصویب آن را لغو كرد؛ چرا كه جامعه یهودیان و سازمانهای مختلف صهیونیستی در صدد طرح شكایت در جامعه ملل برآمده بودند.
اساسا یكی از دلایل تعمیق اختلافات میان رژیم پهلوی و مخالفان مذهبی آن، گستره و عمق پیوند حكومت با اسرائیل بوده است و بیسبب نبود كه بعد از شكلگیری جمهوری اسلامی اسرائیل به عنوان دشمن اصلی منطقهای آن تلقی شد و این رژیم نیز به همین میزان عمق و سطح خصومت خود را با جمهوری اسلامی ایران افزایش داد.
در تیر 1343 زوی دوریل بخشنامهای را كه به نمایندگیهای سیاسی مقیم تهران فرستاد به عنوان سفیر اسرائیل امضا كرده بود كه باعث اعتراض `عباس آرام` وزیر خارجه و سؤال از اسرائیلیها شد كه آیا این اقدام، خودسرانه یا با هماهنگی دولت اسرائیل بوده است؟ آنها پاسخی مبهم دادند اما آرام توجه داشت كه نمیتواند به چگونگی روابط با اسرائیل كاری داشته باشد و موظف است ظاهر امر را حفظ كند، لذا در نامه مورخه 21/5/1343 به صادق صدریه تأكید میكند: ...