چکیده:
بیشتر روایاتی که در باب بیان سیره امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف هستند، از تشابه بین سیره امام عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و سیره پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمومنین علیه السّلام خبر میدهند و این نکته با مبانیای همچون لازمه جانشینی حجت الاهی از حجت دیگر و وحدت علت غایی فرستادن حجتهای الاهی سازگاری دارد. اما پارهای از روایات از لحاظ ظاهر با روایات مذکور در تضاد هستند و به تفاوت بین سیرهها اشاره دارند. نوشتار حاضر با نقد و ارزیابی روایات ناظر به تفاوت سیرهها، تحلیل مناسب و جمعبندی بین آنها و روایات ناظر به تشابه سیرهها، این نکته را بیان کند که برآیند دو دسته از روایات، تشابه بین سیرهها را نشان میدهد و هرگز این تفاوتها، بنیادی و در سطح وسیع نیست و اگر تفاوتی بین سیرهها دیده شود، به دلیل تفاوت مقاطع زمانی و گوناگونی شرایط است، و این نکته در سیره امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف وجود دارد. ایشان در دوره ظهور، به دلیل تغییر شرایط، با مخالفان و دشمنان برخوردی متفاوت با روش پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمومنین علیه السّلام خواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
قبل از ورود به بحث، بیان این نکته لازم است: روایاتی که از تفاوت سیرهها خبر میدهند؛ همانگونه که در ادامه میآید، در کتابهای معتبر و غالبا دست اول حدیثی شیعه، همچون کافی و تهذیب الاحکام و غیبه نعمانی و بصائر الدرجات و محاسن وجود دارند و القای این نکته که اینها احادیث غیر قابل اعتماد و غیر قابل استناد هستند و توسط شیادان و دروغپردازان و بدعتگذاران و دوستان نادان و دشمنان جاهل جعل و نقل شدهاند (علیاکبر مهدیپور، 1383: ش14، ص89)؛ قابل قبول نیست؛ بلکه به ذهن میآید با تشکیل خانواده حدیثی و بررسی جامع این روایات، مفهوم دقیقی میتوان ارائه کرد که با مقام رأفت و مهربانی امام مهربانیها، در تعارض نباشد؛ به این معنا که بدون کنار زدن دستهای از روایات، بین روایات ظاهرا متعارض، میتوان جمع کرد و مفهوم صحیحی از آنها به دست آورد.
اسماعیل بن مرار: آیت الله خویی طبق مبنای خود در کتاب معجم رجال الحدیث، این شخص را به خاطر وجود نامش در اسناد کتاب تفسیر قمی، ثقه معرفی میکند؛ اما در ضمن بیان ترجمه این شخص، از اختلاف در وثاقت وی پرده بر میدارد و دلیل اختلاف را اینگونه بیان میکند: محمد بن الحسن بن الولید، روایات کتابهای یونس بن عبد الرحمن را به طور کلی صحیحه و قابل اعتماد معرفی کرده است و فقط روایاتی را که محمد بن عیسی بن عبید از آن به شکل منفرد نقل کند، از آنها استثنا کرده است (همان: ج3: ص183).