چکیده:
دیپلماسی و مذاکره میان واحدهای دولتی و غیردولتی در ابعاد مختلف داخلی، منطقهای و جهانی سابقهای به درازای عمر بشری دارد و همواره در طول تاریخ برقرار بوده است. واژگان و مفاهیم دیپلماسی، دیپلمات، دیپلماتیک و مذاکره در ادبیات روابط بینالملل کاربرد فراوانی دارند و اغلب برای بیان رابطه بین دو یا چند کشور و یا چند بازیگر غیردولتی به کار میروند. ازاینرو، سوال اصلی آن است که تحول در مفهوم دیپلماسی چه ارتباطی با تئوریهای روابط بینالملل دارد؟ مقالهی حاضر به تحلیل تحول دیپلماسی در روابط بینالملل میپردازد و برای این منظور، تحول تاریخی دیپلماسی را از اواسط قرن پانزدهم تا قرن حاضر بازخوانی میکند. درواقع مسئلهی اصلی موردتوجه در این مقاله آن است که تحول در مفهوم دیپلماسی را با توجه به نظریههای واقعگرایی، لیبرالیسم و سازهانگاری تشریح نماید. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که با تقسیمبندی دیپلماسی به سه دورهی مختلف (سنتی، غیرمتعارف، دووجهی در این پژوهش) میتوان آن را بر اساس نظریههای مطرحشده تحلیل و تبیین نمود. بااینوجود باید این نکته را نیز مدّنظر داشت که همهی ابعاد و کلیت تحول مفهوم دیپلماسی با این سه نظریه قابلتحلیل و بررسی نیست. شیوهی پژوهش تحلیلی- توصیفی بوده و گردآوری اطلاعات بر مبنای روش کتابخانهای و استفاده از منابع اینترنتی است.
خلاصه ماشینی:
دیپلماسی نیز به عنوان یکی از رشته های فرعی و ابزارهای سیاست خارجی در روابط بین الملل کمتر موردتوجه واقع شده است ( ,James) ٣٤.
در تمامی آثار یادشده نویسندگان از منظری عام به دیپلماسـی نگریسـته اند و درخصـوص تحول مفهوم دیپلماسـی در رابطه با تئوریهای روابط بین الملل کار آن چنانی صورت نگرفته است ، اما این پژوهش سعی دارد از منظری نو ارتباط دیپلماسی را در زمان های مختلف با توجه به سه نظریه واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری بررسی نماید.
توســـعه ی ســـازمان های غیردولتی در محیط دیپلماتیک مدرن ، رابطه ی بین دولت و بازیگران اجتماعی را افزایش داده است (٣٦٣.
هر دو گروه از این نظریه پردازان به دیدگاه های لیبرال درخصوص اهمیت و افزایش نقش بازیگران غیردولتی در روابط بین الملل ، با دیده ی تحقیر مینگرند.
دیپلماســی غیرمتعارف معتقد اســت که ســیســتم مدرن روابط بین الملل باید فرصــتی برای بازیگران غیردولتی فراهم آورد تا از طریق کانال هایی که جایگزین کانال های به کاررفته توســط دولت می شود، در دیپلماسی مشارکت کنند.
دیپلماســـی دووجهی پیشـــنهاد میکنند به جای اختلاف نظری درخصـــوص نظریه های دولت محور و غیردولت محور در مورد دیپلماســـی به افزایش همکاری، گفت وگو وتعامل بپردازیم ؛ بنابراین مفهوم دیدگاه نظری غالب در این خصوص راهی میان دیپلماسی و روابط بین الملل از اصل های هر دو دیپلماسی دووجهی و ســازه انگاری اســت (٢٤٩.
Social Constructivism, in Bayliss & Smith, the Globalization of World Politics: An Introduction to International Relations.
The Globalization of World Politics: An Introduction to International Relations, Oxford University Press, Bull, H.