چکیده:
میان دو سرزمین ایران و هند، شباهت های فرهنگی، اعتقادی و ادبی بسیاری دیده میشود. یکی از موارد مشابهت در ادبیات این دو سرزمین ، همانندی میان قصۀ مشهور ایرانی «فایز و پری» و اسطورة هندی «ازدواج گنگا و شاه شانتن » است که تاکنون کسی بدان نپرداخته است . در این مقاله ، به کمک نظریۀ «اسطوره شناسی ساختارگرا»ی لوی استروس به بررسی ساختاری این قصه و اسطوره میپردازیم . بررسی ساختاری این روایات ، توجه به نمادها و نشانه های موجود در آن ها و کارکردهای شخصیت ها، شباهت ساختاری بسیاری از این روایات به یکدیگر را آشکار میکند. چنین مینماید که اسطورة هندی یادشده ، صورت کهن تر قصۀ «فایز و پری» است . همچنین نتیجۀ پژوهش حاضر نشان میدهد که این روایت ها در ژرف ساخت خود بیانگر تقابل های دوگانۀ «باروری/ بارخواهی(ناباروری)» و «آسمان / زمین » هستند.
خلاصه ماشینی:
يکي از اين موارد، شباهت ميان يکي از قصه هاي پريان ايراني به نام «فايز و پري» و روايت اسطوره اي «ازدواج گنگا و شاه شانتن ١» است که در مهابهارات ، منظومۀ بزرگ حماسي هندوان ، نقل شده است .
عليرضا حسن زاده (١٣٨١: ٢/ ٩١٣-٩١٩) با تأکيد بر شکل ازدواج در جوامع پدرسالار، عدم پذيرش ازدواج هاي برون قومي و فرديت در عشق و نيز باور به بنياد جادويي عشق به تحليل اين قصه پرداخته است ؛ اما بر اساس جست وجوهاي نگارنده ، تاکنون پژوهشي که به شباهت اين قصۀ ايراني با روايت اسطوره اي هندي «ازدواج گنگا و شاه شانتن » پرداخته و از منظر «اسطوره شناسي ساختارگرا» آن را بررسي کرده باشد، انجام نگرفته است .
چندين روايت از اين افسانه در دست است که البته برخي از آن ها به صورت قصه هايي فرعي و در دل قصۀ شمارة B ٤٦١ قرار گرفته اند (مارزلف ، ١٣٧١: ١٥٧؛زنگويي، ١٣٨٧: ١١- ١٢، ٥٧-٦٥؛ حسن زاده ، ١٣٨١: ٢/ ٨٥٧-٨٥٥ ؛ ذوالفقاري، ١٣٩٤: ٦٢٤-٦٢٧؛ درويشيان و خندان ، ١٣٨٤: ١٧/ ٢٦١-٢٦٤، ٥٨٣-٥٨٦).
با توجه به ويژگيها، کارکرد و ماهيت دو شخصيت اصلي روايات يعني گنگا و پري که هر دو زن ايزدان باروري و آب بوده اند و نيز کارکرد و خصايص سويه هاي مقابل ايشان يعني شاه شانتن و فايز ـ که خواستار وصال اين دو و به عبارتي، خواهندة باروري هستند ـ تقابل اصلي اين دو روايت که تقابل دو مفهوم باروري و ناباروري است ، آشکار ميشود.