چکیده:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، با توجه به اینکه شکلگیری منطقه جدید خزر فقط یک نماد
جغرافیایی روی نقشه سیاسی جهان نبود، و تغییرات مهمی در رویکرد قدرت های منطقه ای و
فرامنطقه ای نسبت به آن به وجود آمد، بنابراین، شکل گیری این منطقه را می توان یک مولود
ژئوپلیتیکی دانست. اگر اغراق نباشد، این منطقه در طول دو دهه گذشته، با توجه به
واقعیت های ژئوپلیتیکی منطقه (رژیم حقوقی خزر، موقعیت ژئوپلیتیکی خزر در کانون
حوزه های ژئوپلیتیکی قفقاز، آسیای مرکزی و خاورمیانه، تعلقات قدرتهای منطقهای و
فرامنطقهای در خزر، نوع الگوی رفتاری دولتهای ساحلی خزر در مناسبات سیاسی و
اقتصادی با یکدیگر و دولتهای فرامنطقهای و به تبع همه اینها نوع ژئوپلیتیک حاکم بر منطقه)
در نقش هارتلند جدید اوراسیا نقشآفرینی کرده است. در این این مقاله با روش توصیفی -
تحلیلی نقشآفرینی منطقه ژئوپلیتیکی خزر در معادلات منطقهای و فرامنطقهای و به تبع آن
الگوی ژئوپلیتیکی حاکم بر منطقه و تاثیرات آن بر روی دولت جمهوری اسلامی ایران مورد
بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
در این گستره جغرافیایی و در کنار همجواری بازیگران ، تعاملات مختلف سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در منطقه بچشم می خورد که پیوندهای مشترکی را از نظر قومی ، زبانی ، تاریخی و اجتماعی بدنبال خود دارد و اشتراک منافع کشورهای ساحلی را نمایان می سازد (احمدی پور، ١٣٧٩: ١٤) (رجوع شود به تصویر صفحه) در واقع ، با توجه به اهمیتی که نظام ژئوپلیتیکی خزر از نظر ملاحظات ژئواستراتژیکی ، ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی دارد، آن را می توان هارتلند جدید اوراسیا دانست ؛ درهمین راستا، اهمیت ویژه این نظام ژئوپلیتیکی در سیستم بین المللی و نیز نظام ژئوپلیتیک متغییر جهانی توجه بسیاری از قدرت های فرامنطقه ای و مداخله گر را به سوی خود جلب نموده که هرکدام از این بازیگران به نوعی خواهان حضور در داخل این نظام ژئوپلیتیکی می باشند.
درواقع ، مجموعه فعالیت ها و رویکردهای سیاست خارجی آمریکا در حوزه خزر از جمله تلاش برای انزوای ژئوپلیتیکی ایران و عبور لوله های نفت و گاز از محور شرق به غرب و حضور مستقیم نظامی در حوزه خزر، جلوگیری از همکاری های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با ایران و نیز تخریب چهره بین المللی ایران در نزد دولت های منطقه است که برای رسیدن به این اهدف ، آمریکا با جمهوری های تازه استقلال یافته حوزه پیرامونی خزر همکاری گسترده ای دارد، و این همکاری گسترده می تواند زمینه ساز تحولات ژئوپلیتیکی زیر به ضرر جمهوری اسلامی ایران در منطقه باشد: − توسعه فضایی - ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی و قفقاز درجهت شرق به غرب و کاهش ارزش ژئوپلیتیکی ایران ؛ − کاهش وابستگی آمریکا به سازمان اوپک و جمهوری اسلامی ایران با تسلط آن بر منابع نفت وگاز حوزه خزر؛ − فراهم شدن زمینه های حضور برای شرکت های اسرائیلی در منطقه و به تبع آن جلوگیری از نفوذ ایران و ایجاد شرایط تهدید امنیتی ایران ؛ − همچنین ، با توجه به حضور قومیت های مختلف در دو سوی مرزهای شمالی جمهوری اسلامی ایران ، حضور آمریکا، حتی می تواند تهدیدی بالقوه برای بروز و ظهور بحران های قومیتی نیز باشد (گودرزی ، ١٣٨٦).