چکیده:
ولی و مولی در میان اهل لغت و اصطلاح عالمان دینی به معانی متفاوتی بکار رفته و کاربردهای مختلفی داشته است اما آنچه متیقن است نوعی قرابت حسی و معنوی در آن نهفته است که زنجیره وصل همه کاربردهای این مفهوم میباشد. بر این اساس، هر گاه این واژه در امور معنوی به کار رود بر نوعی از نسبت قرابت دلالت میکند و لازمه آن این است که ولی نسبت به آنچه بر آن دلالت دارد، دارای حقی است که دیگری ندارد، و او میتواند تصرفاتی را بنماید که دیگری جز به اذن او نمیتواند. ولایت در نگاه عرفان اسلامی مخصوص ذات خداوند است و باطن حقیقی نبوت و امامت است که با علوم اکتسابی حاصل نمیشود بلکه زمانی حاصل میشود که بنده از انانیت خود رهایی یابد و به مقام فنای در حق نائل آید این حقیقت زمانی محقق میشود که خداوند متولی امر او شود و انسان را از هرگونه عصیان و نافرمانی حفظ کند. برخلاف برداشتی که متصوفه فرقهای از ولایت دارند که مقام آن را تنزل داده و اولیاء را تنها صاحبان کرامت و خارق عادت و اخباردهندگان از مغیبات میدانند و دسترسی به آن را برای همه ممکن و ساده میدانند، در نگاه عرفان ناب اسلامی، ولی مطلق، امامت همه ائمه و مدار وجود قیام شریعت، طریقت و حقیقت محسوب میشود.
خلاصه ماشینی:
آنچـه مـد نظـر تصوف فرقه اي چگونه مورد تفسير قرار ميگيرد مسـاله نويسنده از اهل تصوف بوده است جهله صوفيه و همـان اصلي اين تحقيق را شکل ميدهد؟ صوفيان اهل بدعت و خدعه هسـتند آنـان کـه بـويژه در اين تحقيق به دنبـال آن اسـت تـا بـه ايـن پرسـش هـا ٥٠٠ ســال اخيــر بــه فرقــه ســازي روي آورده و ظــاهر پاسخ دهد که ولايت در لغت و اصطلاح بـه چـه معنـي شريعت را کنار نهاده و به دنبال جاه و مقام مـيگردنـد.
(مراغي، بيتا، ج ٦: ١٤٣) کامل آن نايل ميآيند چنين شخصي از دايره خـودبيني اما برخي نيز هم نصرت و هـم محبـت را گفتـه انـد: گذشـته و طبـق حـديث قدسـي، وقتـي انسـان بـه چنـين فخرالـدين رازي پـس از نقـل ديـدگاه اماميـه در تفسـير مقـامي برسـد، آنچـه مـيگويـد از روي هـوي و هـوس ولايت در آيه گفته است : «لم لا يجوز ان يکـون المـراد نيست ، بلکه وحيي است که خداونـد بـر زبـانش جـاري من لفظ الولي في هـذه الايـۀ الناصـر و المحـب و نحـن کرده ؛ «ما ينطق عن الهوي »(نجـم ، ٥٣) خداونـد گـوش نقيم الدلالۀ علي ان حمل لفظ الـولي علـي هـذا المعنـي اوست که با آن ميشنود و زبان اوست که بـا آن سـخن اولي من حمله علي معني المتصرف »(فخر رازي، بـيتـا، ميگويد؛ «مـا تقـرب الـي عبـد بشـي ء احـب الـي ممـا ج ١٢: ٢٧)چرا جايز نباشـد کـه مقصـود از واژة ولـي در افترضت عليه .