چکیده:
در ابتدای قرن اخیر شعر فارسی دستخوش تحولات ساختاری بسیاری قرار گرفت. این تحولات رفتهرفته شعر کلاسیک فارسی را دگرگون ساخت. میتوان گفت رباعی از قالبهایی است که به دنبال جریان مزبور در دو دهه اخیر تحت تاثیر سنتشکنیهای نوآورانه قرار گرفت. این تحولات گاه، با ظرافتهای نوآورانه وگاه با بدعتهای صورتمآبانه همراه بود. فرضیه نگارندگان آن است که رباعی معاصر به عنوان قالبی پیشتاز در نوآوریهای زبانی و قالبی، از این جهت قابل ملاحظه و بررسی است که نسبت به دیگر قالبهای شعر فارسی بیشتر مورد تصرف و تحول قرار گرفته است. لذا پرداختن به آن را ضرورت احساس کرده و بر آن شده تا با نمونهآوری، این تصرفات را آشکار سازد. پژوهش حاضر با مطالعه شمار قابل توجهی از رباعیات معاصر و التفات به مجموعه رباعیات شاعران معاصر، این نوآوریها را استخراج و تحلیل کرده است. پس از مطالعه و بررسی روشن گردید که نوآوری در بافت رباعی بیشتر در یکی دو دهه اخیر صورت گرفته است. عدم رعایت قافیه به صورت عامدانه، استفاده از ردیفهای طولانی، درهم شکستن نظام قافیه و وزن به انحای مختلف، پهلو زدنهای عامدانه به زبان کوچه و بازار، دیگرگونه نویسی، کاربست واژگان امروزی و علائم نگارشی و ... از تصرفاتی است که در رباعی معاصر به چشم میخورد.
خلاصه ماشینی:
شاعران معاصر پس از چندین سده انزوای رباعی، بار دیگر به این قالب شعر توجه میکنند؛ چنانکه امروزه معمولاً درمیان سرودههای اکثر شاعران کلاسیکگوی فارسی رباعی نیز دیده میشود.
رباعی امروز از دو منظر با رباعیات گذشتۀ ادب فارسی متفاوت است: نخست اینکه رباعی همچون دیگر قالبهای سنتی وقتی موردتوجه شاعران قرار گرفت، از زبان و شیوۀ بیان شعر نو تأثیر پذیرفت ...
این نوآوریها بعضاً به رباعی نیز راه یافته است و گاه دیده میشود که رباعی با نوعی دگرگونی در قالب سروده شده است، اما نوآوریهای یادشده فقط به حوزۀ قالب و شکل محدود نمیشود، بلکه هرگاه شاعری در حوزۀ زبان و واژگانْ سنتهای پیشین را زیر پا بگذارد، درواقع نوعی نوآوری کرده است.
شعر زیر ازنظر وزن، سیما، و موضوع رباعی است، اما ازنظر تعداد مصرعها با دیگر رباعیات معمول در زبان فارسی همشکل نیست: از حاشیه بینیاز شد مطلبمان گفتیم و دوباره باز شد مطلبمان با اینکه حقیقتاً به جز این هم نیست آمیخته با مجاز شد مطلبمان من مطمئنم که او خوشش میآید هرچند کمی دراز شد مطلبمان (فیض 1388: 151) در اینگونه سرودهها، شاعر معمولاً برای آشفتگی وزن یا قافیهْ درابتدا مقدمهای میآورد تا اگر خواننده در مصرع پایانی با نوعی ناپرهیزی یا ساختارشکنی مواجه شد، شگفتزده نشود.
اگر بنا بر تغییر باشد، میبایست تغییری ایجاد کرد که جدا از اینکه سلسلۀ معنا را کامل میکند حلاوت شعر را نیز افزون کند، اما در این رباعی آنچه دیده میشود فقط بههمریختگی اَشکال است.