چکیده:
اﺻﻄﻼح «ﻧﻮاﻗﺾ اﻻﺳﻼم» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﻣـﻮر ی اﺳـﺖ ﮐـﻪ ارﺗﮑـﺎب آﻧﻬـﺎ ﻣﻮﺟـﺐ ارﺗـﺪاد و ﺧــﺮوج ﺷــﺨﺺ از داﯾــﺮ ه اﺳــﻼم ﻣــﯽ ﺷــﻮد. اﯾــﻦ اﺻــﻄﻼح در آﯾــﺎت ﻗــﺮآن، رواﯾــﺎت ﻧﺒﻮ ی، ﺳﺨﻨﺎن ﺻﺤﺎﺑﻪ و ﺗﺄﻟﯿﻔﺎت ﻋﻠﻤﺎی اﻫﻞ ﺳـﻨﺖ اﺳـﺘﻌﻤﺎل ﻧﺸـﺪه اﺳـﺖ و ﻧﺨﺴـﺘﯿﻦ ﻓﺮدی ﮐﻪ آن را ﺑﺮای ﻣﻮﺟﺒﺎت ارﺗﺪاد ﺑـﻪ ﮐﺎر ﺑـﺮد، ﻣﺤﻤـﺪ ﺑـﻦ ﻋﺒـﺪاﻟﻮﻫﺎب اﺳـﺖ. و ی ده ﻣـــﻮرد از ﻣـــﻮارد ﻣﻬـــﻢ ﻧـــﻮاﻗﺾ اﻻﺳـــﻼم را ﻧـــﺎم ﻣـــﯽ ﺑـــﺮد ﮐـــﻪ از ﻣﻬﻢ ﺗـــﺮ ﯾﻦ آﻧﻬـــﺎ، واﺳﻄﻪ ﻗﺮاردادن ﻣﯿﺎن ﺧﻮد و ﺧﺪاﺳﺖ. ﭘﯿﺶ از او، اﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ ﺑﺪون ذﮐﺮ اﯾـﻦ اﺻـﻄﻼح و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻮاردی ﮐﻪ اﺳﻼم را از ﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺑـﺮد، ﻣﺼـﺎدﯾﻖ ﻧـﻮاﻗﺾ اﻻﺳـﻼم را در ﺗﺄﻟﯿﻔـﺎت ﺧﻮد آورده اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
گمان میرود که این اصطلاح باید در علم کلام و اعتقادات کاربرد بیشتری داشته باشد؛ ولی با مراجعه به منابع کلامی میبینیم که فقط در شرح احادیثی که در سطرهای پیشین به آنها اشاره شد یا موارد معدود دیگر، از عبارت «نقض الاسلام» برای بیان موارد منحرفکنندۀ مسیر اسلام استفاده شده است و تا پیش از محمد بن عبدالوهاب، استعمال اصطلاح «نواقض الاسلام» برای مواردی که اسلام مکلفان را مخدوش میکند، هیچگونه سابقهای نداشته و تنها در تألیفات ابنتیمیه به آن اشارههایی شده است.
در نتیجه ابنتیمیه دو نوآوری در این زمینه داشته است: نخست اینکه عبارت نقض اسلام را در تعریف مرتد گنجانده است؛ دوم اینکه مواردی از جمله واسطه قراردادن بین خدا و مخلوق را از مصادیق ارتداد بیان کرده است.
مهمترین شروح نواقض الاسلام محمد بن عبدالوهاب که نگارنده به آنها دست یافته است، به شرح زیر است: الإعلام بتوضیح نواقض الإسلام؛ عبدالعزیز بن مرزوق طریفی، 60 صفحه.
نتیجه یکی از بدعتهایی که محمد بن عبدالوهاب پایهگذار آن بوده است، جعل اصطلاح «نواقض الاسلام» برای موجبات ارتداد است.
ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، الفتاوی الکبری، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1408ق.
com/view/742 اصبحی، مالک بن انس، المدونة، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
زروق، احمد بن احمد، شرح زروق علی متن الرسالة لابن أبی زید القیروانی، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1427ق.
php/book/1837 طریفی، عبدالعزیز بن مرزوق، الإعلام بتوضیح نواقض الإسلام، ریاض: مکتبة الرشد، چاپ اول، 1425ق.
علوان، ناصر بن عبدالله، التبیان شرح نواقض الإسلام، بیجا: دار المسلم، چاپ ششم، بیتا.