چکیده:
علوم شناختی به برررسی ماهیت فعالیتهای ذهنی میپردازند. از دیدگاه شناختی، «استعاره» درک یک حوزۀ مفهومی بر اساس حوزۀ مفهومی دیگر است. در زبانشناسی شناختی، استفاده از اعضا و فیزیک بدن به عنوان منبعی برای مفهومپردازی فرهنگی مفاهیم روزمره بسیار مورد توجه است. در این پژوهش، به بررسی مفهومسازیهای عضو «چشم» در غزلیات حافظ در چارچوب زبانشناسی شناختی پرداخته شدهاست. این تحقیق در پی دستیابی به دو پاسخ است: 1ـ در مفهومسازی «چشم» در غزلیات حافظ، از کدام مفاهیم مبدأ کمک گرفته شدهاست؟ 2ـ کدام یک از ابزارهای شناختی چهارگانۀ گسترش، پیچیدهسازی، ترکیب و پرسش که باعث تمایز زبان شعر از زبان روزمره میشوند، کاربرد بیشتری در آفرینش استعارات مبتنی بر «چشم» داشتهاند. بر اساس یافتههای این پژوهش، در بیشتر استعارات، «چشم» به صورت مفهومی انتزاعی در حوزۀ مقصد با مفاهیم عینیتری مفهومسازی شدهاست؛ به عبارتی، چشم از مفاهیمی همچون انسان، ظرف و شیء به عنوان حوزۀ مبدأ بهره گرفتهاست. همچنین، بیشترین مفهومسازی چشم در حوزۀ مبداء ظرف به چشم میخورد. در باب کاربرد انواع سازوکارهای شناختی چهارگانه نیز میتوان گفت که سازوکار «ترکیب» بیشترین کاربرد را در مفهومسازی چشم در اشعار حافظ به خود اختصاص دادهاست.
خلاصه ماشینی:
در ايـن پـژوهش ، بـه بررسي مفهوم سازي هاي عضو «چشم » در غزليات حافظ در چارچوب زبان شناسي شناختي پرداخته شده است .
بر اساس يافته هاي اين پژوهش ، در بيشتر استعارات ، «چشم » به صورت مفهـومي انتزاعـي در حوزه مقصد با مفاهيم عينيتري مفهوم سازي شده است ؛ به عبارتي، چشم از مفـاهيمي همچـون انسـان ، ظرف و شيء به عنوان حوزه مبدأ بهره گرفته است .
بررسي «چشـم » در غزليـات حـافظ بـه خـوبي نشـان مـي دهـد کـه شـاعر از سـازوکار شخصيت بخشي در مفهوم سازي چشم بسيار بهره برده است و استعاره «چشم انسـان اسـت » که بر پايۀ استعاره «عضو بدن ، انسان است » شکل گرفته ، در ابيات وي بسيار پررنگ جلوه گر شده است ؛ به بيان ديگر، چشم به عنوان عضوي از اعضاي بدن انسان ، به مثابۀ يک انسـان مفهوم سازي شده است و از اين رو، در همۀ اين موارد، در مشخص ترين سطح معنايي، چشم به عنوان مجاز جزء به جاي کل در نظر گرفته مي شود.
در عبارت هاي استعاري در غزليات حافظ نيـز کـه خيال به همراه چشم آورده شده ، طرح واره ظرف ، حـوزه مبـدأ بـه شـمار مـي رود و در ايـن عبارت ها، با استعاره «چشم ، ظرف خيال است » مواجه هستيم ؛ بـه سـخن ديگـر، چشـم بـه صورت ظرف (يا سطح يا مکاني حجم دار) مفهوم سازي شده که خيال يـار را در خـود جـاي داده است .