چکیده:
مقدمه: ایده مداخله انسانی ریشه در حس مسئولیت جامعه جهانی در حفاظت از جمعیت در معرض آسیب از خشونتهای سیاسی دارد و این فرایند نشاندهنده اهمیت یافتن مسائل اساسی حقوق بشر در یک فرایند تاریخی است که امروزه بهصورت یک متغیر جهانی شده نمود پیداکرده است. درواقع، به نظر میرسد که با پایان یافتن جنگ سرد و اهمیت یافتن مسائل نرم همچون حقوق بشر، مداخلات بشردوستانه در حمایت از اجتماعها در مقابل دولتها در کانون توجهات بینالمللی قرارگرفته است و در این راستا، مداخلات متعددی در سطح جهان ازجمله عراق و غیره صورت گرفت. بنابراین، موقعیت ژئوپلیتیک کشورها در طول زمان و تحت تاثیر عوامل مختلفی همچون مداخلات نظامی و جنگها، انقلابها، تحولات نظام بینالمللی، نظام جهانی و تغییر در موازنههای قدرت همواره در حال تغییر و تحول است. به نظر میرسد که مداخلات بشردوستانه تا حدود زیادی متاثر از منافع ملی دولتها و قدرتهای بزرگ درصحنه روابط بینالملل باشد. این مسئله در مداخله ایالاتمتحده آمریکا در عراق در 2003 بهخوبی نمود پیداکرده است. به نظر میرسد که مداخله ایالاتمتحده آمریکا در عراق در 2003 نه به خاطر منافع بشردوستانه بلکه به خاطر منافع هژمونیک آمریکایی در نظام بینالملل و خاورمیانه بوده است.
اهداف: این پژوهش به دنبال بررسی رابطه میان مداخله ایالاتمتحده در عراق در 2003 و منافع هژمونیک آمریکایی و پیوند این منافع هژمونیک با اهداف بشردوستانه است.
مواد و روشها: تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری دادهها منابع کتابخانهای، اسنادی و منابع معتبر اینترنتی است. سوال محوری این پژوهش بر این اساس است که چه ارتباطی بین مداخله ایالاتمتحده در عراق در 2003 با بهانه بشردوستانه و منافع ایالاتمتحده در عراق وجود دارد؟
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که ایالاتمتحده با پیوند زدن مفاهیم مبارزه با تروریسم و تلاش برای گسترش لیبرال دموکراسی با مداخله بشردوستانه، به دنبال پیگیری منافع هژمونیک خویش در خاورمیانه و عراق بوده است.