چکیده:
هجوم مغول و نابسامانیهای پسازآن، ساختار سیاسی و حیات اقتصادی- اجتماعی بخش مهمی از ایران را دچار گسست کرد و تا مدتی زمینههای لازم برای از میان رفتن نابسامانیهای مذکور هموار نگردید. نوشتار حاضر با طرح این سؤال که: پیشینه قومی- قبیلهای حاکمان مغولی پیش از تشکیل حکومت ایلخانان در احیای سنن حکومتی ایرانی و امنیت بخشی به اوضاع چه تأثیری داشته و در نظاممندی ساختار سیاسی عهد ایلخانی از چه جایگاهی برخوردار بوده است؟ بر این باور است که تلاش برای کاستن از شدت نابسامانیهای حاکم بر ایران، نابسامانیهایی که مبهم بودن جایگاه سیاسی ایران در تقسیم اولوس های چنگیزی و نگرش مقطعی و موقتی مغولها به این سرزمین آن را تشدید میکرد، از سوی نمایندگان اعزامی مغول که پایگاه قومی- قبیلهای متمدنتری داشتند آغاز شد. این کارگزاران مغولی با بهرهگیری از پیشینه تمدنی خویش و سهمی که نمایندگان قبیلهای آنها در نظاممندی قدرت نوظهور مغولی داشتند، موجبات احیای سنن سیاسی ایران را فراهم کردند و انتقال تجربیات ایشان در نهادینگی حکومت ایلخانی و روالمندی سنن سیاسی این عهد، سهم به سزایی داشت.
خلاصه ماشینی:
نوشتار حاضر با طرح این سؤال که : پیشینه قومی- قبیله ای حاکمان مغولی پیش از تشکیل حکومت ایلخانان در احیای سنن حکومتی ایرانی و امنیت بخشی به اوضاع چه تأثیری داشته و در نظام مندی ساختار سیاسی عهد ایلخانی از چه جایگاهی برخوردار بوده است ؟ بر این باور است که تلاش برای کاستن از شدت نابسامانیهای حاکم بر ایران ، نابسامانیهایی که مبهم بودن جایگاه سیاسی ایران در تقسیم اولوس های چنگیزی و نگرش مقطعی و موقتی مغول ها به این سرزمین آن را تشدید میکرد، از سوی نمایندگان اعزامی مغول که پایگاه قومی- قبیله ای متمدن تری داشتند آغاز شد.
بیثباتی خراسان برای مغول ها و بی توجهی آن ها به هر نوع آبادی و عمران در این منطقه ، حداقل تا زمان قتل جلال الدین خوارزمشاه و سرکوبی هواخواهان او و تسلط نسبی مغول ها بر سراسر ایران ادامه یافت و تا زمانی که اوکتای قاآن حکومت این منطقه را به جنتمور واگذار کرد و اوضاع به نفع او سامان گرفت به طول انجامید (جوینی، ١٣٧٠: ج ٢/ ٢١٨ - ٢٢٣؛ رشیدالدین فضل الله ، ١٣٦٢: ٤٧٠ - ٤٧١).