چکیده:
در یک ماه گذشته شاهد برخی کنش های گفتاری و رفتاری ثبات زدا از سوی اقشار و لایه های مختلف اجتماعی - سیاسی همچون برخی کارگزاران نظام بودیم . با تبیین آنها در چارچوب «جنگ سیاسی »، مدیریت این کنش ها ضروری است و برای این مهم ، دو راهبرد «دفاع سیاسی » و «دفاع اجتماعی » پیشنهاد می شود.
می توان حداقل پنج کنش بی ثبات کننده را از سوی گروه های سیاسی – اجتماعی جامعه ایرانی بازشناسی کرد که به ترتیب عبارتند از مقصریابی و متهم ســازی رقیب سیاســی ، قطبی کردن فضای سیاسی کشور (رادیکالیسم در برابر بی عملی و میل به تسلیم )، اعلام پشــیمانی از حمایت های سیاســی و ریزش بدنه اجتماعی گروه های سیاسی ، عمومی سازی این ذهنیت که ظرفیت نظامی سیاسی به اتمام رسیده و در نهایت ، القا و تثبیت این تصور که فروپاشی اقتصادی در کشور رخ داده است .
مدیریت این کنش ها می بایست هم زمان معطوف به نوعی برنامه ریزی و ایجاد چارچوب ها و نه لزوما ساختارها برای «دفاع سیاسی » و «دفاع اجتماعی » باشــد. رکن مهم این مدیریت ، مدیریت جامع رســانه ای و افکار عمومی است که جز با ایجاد سرمایه اجتماعی در جامعه ممکن نمی شود و مهم تر از آن این است که زمام هدایت رسانه ها باید در دست کارگزاران و استراتژیست های هوشمند باشد و نه بالعکس .
در ســطح دفاع اجتماعی بیش از هر چیز نیازمند فعال سازی «جامعه مدنی فرهیخته » هستیم که به کشور و سرنوشت آن متعهد باشد و با ایجاد کمپین های داخلی و جهانی ، در برابر تجاوز ایستادگی نماید. در واقع ، کارکرد مهم جامعه مدنی ، پیش گیری از فروپاشی است و این ظرفیت امروز باید بالفعل شود.
خلاصه ماشینی:
| مقدمه متعاقب اعلام خروج ایالات متحده از توافق برجام و در پی آن، برخی تهدیدهای لفظی هیئت حاکمه کاخ سفید، جامعه ایرانی شاهد بروز برخی کنش های گفتاری و رفتاری از سوی اقشار و لایه های مختلف اجتماعی همچون برخی کارگزاران نظام، بخشی از سلبریتی ها و همچنین بخشی از عامه مردم با سطح عمومی جامعه در یکی ماه گذشته بود که به نظر می رسد این کنش ها در مجموع ثبات زدا و ناخودآگاه در خدمت برنامه و چارچوب طراحی شده ..
بر این اساس و با توجه به قرائن و شواهد یک ماه گذشته، به نظر می رسد می توان حداقل پنج کنش بی ثبات کننده را از سوی گروه های سیاسی- اجتماعی جامعه ایرانی بازشناسی و بازنمایی کرد که ماحصل خروج ایالات متحده از برجام و تهدید مقامات این کشور به احیای تحریم های به اصطلاح «فلج کننده» است.
تهدید به بازگشت تحریم ها سبب شده از یک سو، بخشی از کارگزاران نظام و فعالان سیاسی، دعوت به اتخاذ مشی رادیکال کنند و از لزوم خروج از برجام و حتى خروج از NPT س خن بگویند و حتی معتقد باشند که برای ایجاد بازدارندگی در برابر دشمن، در کنش های گفتاری باید از جنگ هم استقبال کرد و در سطح جامعه از آن هراس زدایی نمود.
نتیجه گیری در شرایط کنونی، مسئله ملی «گذر از تحریم ها» بیش از هر چیز نیازمند مدیریت و مقابله مؤثر با کنش های رفتاری و گفتاری بی ثبات ساز بازیگران داخلی در همه سطوح سیاسی و اجتماعی و به ویژه کارگزاران نظام است.