چکیده:
حرکت لازمهی ادراک معمارانه است. فضای معماری به واسطه خواص پویایی، سیالیت و مکث، موجبات حرکت فیزیکی، بصری و ذهنی را در ناظر فراهم میآورد.در فلسفه، عامل حرکت مبنای ادراک حقایق جهان مادی است. فیلسوفان اسلامی، حرکت را امری کمالی و دارای غایت میدانستند که مشمول اصل قوه و فعل است.طبق نظریهی حرکت جوهری ملاصدرا، وجود مادی به واسطهی حرکت دائمی خود به سمت وجود روحانی، با طی مراتب و گذر از عوالم محسوسات، خیالات و معقولات به ادراک حقیقی جهان نائل میشود.پژوهش حاضر از نوع کیفی تحلیلی-توصیفی بوده و راهبرد پژوهش مطالعه ی موردی با رویکرد تفسیری میباشد. این مقاله با تحلیل تجربهی ادراکی ناظر در مسجد جامع تبریز، مقارنهی حرکت و ادراک در فلسفه و معماری را مورد بررسی قرار می دهد. از نتایج عمدهی پژوهش، بین مراتب استکمالی بدن تا نفس در کسب معرفت بر مبنای فلسفهی حرکت جوهری و مراحل ادراک تجربی فضا از ماده به معنا در معماری اسلامی، هم خوانی قابل توجهی مشاهده میشود. معماری اسلامی با ایجاد فضای معنوی خاص همواره بستری برای کشف و شهود درونی ناظر فراهم میساخته و با توجه به ویژگیهای سیالیت، تجربهی ادراکی ناظر را از نازلترین مراتب به سوی کاملترین آن هدایت میکرده است.
Motion is necessary for architectural perception. Architecturalspace provides the observer with physical, mental, and intuitivemovement due to dynamic properties, fluidity and pause.In philosophy, the cause of the motion is the basis of perceiving the facts of the material world. Islamic philosophers believed that motion was related toperfection and has an aim to pursue that been subject to the principle of potential and action.According to MullaSadra theory ofSubstantial Movement, the material existence through its constant movement toward the spiritual presence, by passing through the realms of sensibility, imagination andrationality, is achieved through the true perception of the world.The research methodology is qualitative particularly analytical-descriptive one and with an interpretive approach, the research strategy is a case study. Through analyzing the perceptual experience of the observer in themosque of Tabriz, this research views the implication of movement and perception inboth philosophy and architecture.From the main findings of the study, there is a significant correlation between the steps toward perfection from the body to the soul in acquiring knowledge based on the philosophy of Substantial Movement and the stages of experiential perception of space from material to meaning in Islamic architecture.With thecreation of a particular spiritual environment, Islamic architects of Iran have always provided a place for theobserver's inner discovery and intuition, and according to its fluiditycharacteristics, the perceptual experience of the observer was guidedfrom the lowest to its highest.
خلاصه ماشینی:
این مقاله، با تحلیل تجربۀ ادراکی ناظر در مسجد جامع تبریز، مقارنۀ حرکت و ادراک در فلسفه و معماری را بررسی میکند.
هنر معماری اسلامی وظیفۀ اصلی خود را برقراری ارتباط میان جهان مادی و عالم معنا، یعنی حرکت از ماده به معنا، قرار داده است و عناصر کالبدی این هنر سعی در ایجاد فضای معنوی خاصی برای ناظر دارد تا زمینه را برای کشف و شهود درونی او فراهم آورد.
مسجد جامع تبریز نیز همچون سایر آثار معماری اسلامی در تلاش برای خلق فضایی است که حرکت بهسوی خیالات را در ناظر خود فراهم آورد، نظیر حس سبکی و تقدس که باعث آزادی انسان از دنیای مادی و پرواز بهسوی دنیای غیرمادی میشود.
جدول 1 نمایش تحلیل این تعامل بین حرکت در معماری و ادراک در فلسفه در نمونۀ موردی منتخب، یعنی مسجد جامع تبریز، است.
طبق دستهبندیهای مراتب ادراک فضا، ابتدا ناظر بهوسیلۀ حواس پنجگانه در فضای واجد ویژگی پویایی حرکت فیزیکی میکند، با حرکت چشمان بهتبع سیالیت فضا در یک مرحلۀ میانی بین عالم ماده و معنا قرار میگیرد، و نهایتا با مکث و دریافت یکسری نشانهها از فضای سیال بهقدر ظرفیت و توان خود به حقیقت پنهان اثر دست مییابد.
مسجد جامع تبریز بهلحاظ سابقۀ تاریخیاش، که به صدر اسلام برمیگردد، در زمرۀ این آثار است که با دارابودن ویژگیهای سیالیت فضایی سهگانه (پویایی، سیالیت، و مکث) و مؤلفههای سهگانۀ هریک، که بهوجودآوردندۀ این سیالیتاند، ناظر اثر خود را از نازلترین درجات ادراک به کاملترین آن ازطریق حرکت رهنمون میکند.