چکیده:
هدف از انجام پژوهش شناسایی رابطه میان انواع سبک های فرزندپروری و بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان 14 تا 17 ساله شهر اصفهان بود. نمونه این پژوهش شامل 53 نفر از دختران نوجوان و والدین آن ها بودند که از طریق نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری باوم ریند و پرسشنامه سنجش رفتار تغذیه ای مینه سوتا بوده است. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحلیل آماری داده ها نشان داد که بین سبک فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان رابطه منفی معنادار و بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در این آزمودنی ها رابطه مثبت معنادار وجود داشت. هم چنین رابطه معناداری بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه با بروز علائم بی اشتهایی روانی مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت که سبک فرزندپروری والدین نقش مهمی در بروز یا عدم بروز علائم اختلال بی اشتهایی روانی و سایر زیرمقیاس های آن داشته است. هم چنین به نظر می رسد که دو سبک قاطع و اطمینان بخش و مستبدانه در قیاس با سبک سهل گیرانه نقش مهم تری در پیش بینی بروز یا عدم بروز علائم این اختلال دارند. نتایج بدست آمده بر مبنای نظریه ها مورد تبیین قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
بررسي رابطه ميان انواع سبک هاي فرزندپروري والدين و بروز علائم بي اشتهايي رواني در دختران نوجوان ١٤ تا ١٧ ساله شهر اصفهان The Relationship Between Parents’ Child Rearing Styles and Incidence of Anorexia Nervosa Among 14-17 Years Old Female Sdolescents in Isfahan فرشته مؤمني دانشجوي کارشناسي ارشد روان شناسي باليني دانشگاه علوم بهزيستي وتوان دکتر شعله اميري استاديار دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه اصفهان چکيده : هدف از انجام پژوهش شناسايي رابطه ميان انواع سبک هاي فرزندپروري و بروز علائم بي اشتهايي رواني در دختران نوجوان ١٤ تا ١٧ ساله شهر اصفهان بود.
به اين معني که دختراني که سبک فرزندپروري غالب والدين شان سبک قاطع و اطمينانبخش است نمرات کمتري در مقياس سنجش بي اشتهايي رواني کسب مي کنند و در نتيجه از نظر رفتارهاي مربوط به خوردن از سلامتي بيشتري برخوردارند و کمتر احتمال دارد که به پرخوري و رفتارهاي جبراني به منظور کاهش وزن روي بياورند.
هم چنين مشاهده شد که بين سبک فرزندپروري مستبدانه والدين و بروز علائم بي اشتهايي رواني در فرزندان دختر آنها رابطه مثبت وجود دارد، به اين معنا که دختراني که والدين شان از سبک مستبدانه پيروي مي کنند نمرات بيشتري در مقياس MEBS کسب مي کنند و لذا بيشتر احتمال دارد که رفتارهاي نابهنجار در زمينه خوردن داشته باشند.
در مطالعات پيشين که توسط سايت و ريچارد (١٩٨٤) با هدف مشخص کردن رابطه بين سبکهاي فرزندپروري و رفتارهاي نابهنجار خوردن بر روي دختران مبتلا به بي اشتهايي رواني و والدين آنها صورت گرفته بود، حمايت افراطي والدين به عنوان يکي از عوامل اصلي در بروز بي اشتهايي رواني و اشتغال ذهني در مورد کم کردن وزن در نظر گرفته شده بود.