چکیده:
هدف این نوشتار بررسی هویتیابیهای ممکن و مطلوب در عصر ارتباطات براساس هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر است. روش پژوهش تحلیلی ـ استنتاجی از نوع پژوهشهای کیفی است. در هرمنوتیک فلسفی گادامر در ارتباط فهم منوط به عناصری همچون سنت، تاریخمندی فهم، زبانمندی، امتزاج افقها و تعاملات تاملی «من» و «تو»ها در فرایندی بیپایان، است. در صورت عدم حضور هرکدام از عناصر و همچنین استیلا و مهار «من» یا «تو»، بر دیگری، روند تعالی انسان دچار نقصان میشود. با تصور این وضعیت برای مقوله هویت میتوان چهار حالت متصور شد، که سه هویت ممکن و یک هویت مطلوب است: 1- مهارشدگی (هویت مهارشده) زمانی که فرد از داشتههای خود آگاه نباشد و «غیر» غالب باشد؛ 2- مهارگری (هویت مهارگر) زمانی که همسوسازی و غیبت «تو» رخ دهد؛ 3- بیهویتی هم حاکی از غیبت هر دوی «من» و «تو» است؛ 4- اما براساس مبانی اندیشه گادامر میتوان شکل چهارمی از هویتیابی را استلزام کرد، که از خودفهمی شروع، با دگرفهمی تعدیل و با همفهمی شکل میگیرد.
خلاصه ماشینی:
٣-عشق :میل پررنگ به هویت رامیگویندکه نقطه مقابل آن نفرت است که مانعی برسرراه هویت هااست .
درواقع این تاریخ نیست که به ماتعلق دارد،بلکه ماییم کـه متعلـق بـه تـاریخ وفرزنـد سنت خودهستیم (گادامر،١٩٨٩،ترجمه واینسهایمروهمکاران ،٢٠٠٦:٥٥).
به این معنانیسـت کـه واقعیت یاوجودمانندکلمات والفاظ است ،بلکه اومیگویـدکـه فهـم مـانسـبت بـه واقعیات به وسیله زبان بسط وتکامل مییابد(دوستال ،١٩٩٦:٤٥).
گادامرمـیگویـد«افـق همان وضعیت هرمنوتیکیشخص است که درآن قرارگرفته وبراسـاس مقتضـیات آن به فهم متون وموضوعات میپردازد».
بنابراین چنین به نظـرمـیرسـدکـه امتـزاج افق هادخالت دوسـویه ذهـن مفسـرویـک عمـل دیـالکتیکیوغیرروشـمنداسـت و محصولیبه نام فهم خروجیآن است .
طبق گفته گادامر«امتزاج افق گفت وگویبازوگشوده است کـه حاصـل آن ازقبـل مشخص نیست نه تنهاباذهنیخنثیبلکه باتمامیتعصبات وارزش هاوپیشداوریهـا واردگفت وگومیشویم ».
گادامرعقیده داردمادرخوانش متن اولابه دنبال فهم حقیقت ومحتواییهستیم که متن درصددبیان آن است «یعنیکوششیکه برسرموضوع مشترکبه توافـق برسـیم و اگرنتوانیم به یک موضوع مشترکبرسیم یعنینتوانسته ایم آن رابادلیل منطقیخودمان فهم کنیم .
فهم متن به معنیفهم آن به عنوان پاسخ به یک سؤال است (گادامر،١٩٩٤:٤٤).
علاوه برعناصروپیش بایسته ها،فهم حاصل آمیختگیافق هایفکریوتعاملات تـأملی است ،درصورت عدم رخداداین مهم ،یافهمیرخ نمیدهدویااین که ایده ایتحمیـل میشود،اماخودبودن وحفظ داشته هایخود،درعین تأثیرگـذاریوتأثیرپـذیری،در بستریممکن است که تعامل به «تهیازخودشدگیمنجرنشودوازسوییتهیسازی دیگریهم رخ ندهد.
ولـی مسأله ایکه همیشه برایهرمنوتیک ونقادان آن مطرح بوده این که بالأخره کـدام سـنت برتراست آیاهمه سنت هادرست هستند؟همان طورکه اشـاره شـدگـادامرپاسـخ ایـن سؤال رامنوط به گشوده بودن صاحبان سنن دربرابرغیرمیداند؛غیرعلاوه بردیگران ، میتوان مسائل ومشکلات روزهم باشد.