چکیده:
انتقام که امروزه نوعی ناهنجاری اخلاقی و عدالت بدوی به شمار میرود، از جمله پندارهای حاکم بر آثار حماسی است که در ایلیاد اودیسه هومر، همانند حلقههای ارتباطی، حوادث را منطقی و پیوسته کرده و در هر سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی شاهنامه، امری بسیار مهم و واجد قداست تلقی شده است. با توجه به اینکه یکی از بهترین روشهای تبیین هر مسئلهای، مقایسه آن با نمونهای همشان و همجنس است، نوشتار حاضر با هدف بررسی رویکرد اقلیمهای حماسهساز ایران و یونان در خصوص انتقام، اقسام انتقام و انگیزههای شکلگیری آن را در حماسههای مذکور بررسی کرده تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا انتقام از بنمایههای شاخص آثار حماسی و اصلاساسی و قابل احترام بوده است؟ یافتههای تحقیق که به روشتوصیفیتحلیلی انجام شده، نشان میدهد که انتقامهای مقدس در این آثار، انتقامهایی اجتماعی هستند که در غیاب هنجارهای قانون رسمی کشور، در قالب قصاص و مجازات خطاکاران به وقوع پیوسته است. این انتقامها که صورت ابتدایی کیفر و مجازات عمومی به شمار میروند، در شاهنامه، بیشترین و در اودیسه، کمترین فراوانی را دارند و بهدلیل برخورداری از جنبه تادیبی و تامینی، ضمن جلوگیری از گسترش فساد و ناامنی در جامعه، ضامن اجرای عدالت و حیات افراد بودهاند.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اينکه يکـي از بهترين روش هاي تبيين هر مسئله اي، مقايسۀ آن با نمونه اي هم شأن و هم جـنس اسـت ، نوشتار حاضر با هدف بررسي رويکرد اقليم هاي حماسه ساز ايـران و يونـان در خصـوص انتقام ، اقسام انتقام و انگيزه هاي شکل گيري آن را در حماسه هاي مذکور بررسـي کـرده تـا به اين پرسش پاسخ دهد که چرا انتقام از بن مايه هاي شاخص آثار حماسي و اصل اساسـي و قابل احترام بوده است ؟ يافته هاي تحقيق که به روش توصيفيتحليلي انجام شـده ، نشـان ميدهد که انتقام هاي مقـدس در ايـن آثـار، انتقـام هـايي اجتمـاعي هسـتند کـه در غيـاب هنجارهاي قانون رسمي کشور، در قالب قصاص و مجازات خطاکاران بـه وقـوع پيوسـته است .
پژوهش حاضر با هدف بررسـي رويکـرد اقليم هاي حماسه ساز ايران و يونان در خصوص انتقام ، اقسام و انگيزه هاي شکل گيـري آن را در حماسه هاي مذکور بررسي کرده تا به اين پرسش پاسـخ دهـد کـه انتقـام جـويي کـه به عنوان نوعي ناهنجاري اخلاقي از آن ياد ميشـود، چـرا از بـن مايـه هـاي شـاخص آثـار حماسي و اصل اساسي و قابل احترام در ميان ملل ايران و يونان بوده و چرا فردوسـي کـه در جايجاي شاهنامه ، به گذشت و اغماض تشـويق مـيکنـد و بـه بهانـه هـاي مختلـف ، کين کشي را ميستايد و بدان سفارش ميکند؟ ١ـ٢.