چکیده:
دراماتورژی مرحلهی نخست یک اجرا است که نه با متن آغاز میشود و نه با اتمام
نمایش پایان مییابد. اهمیت استفاده از این اصطلاح برای بارباء در مرکز توجه قرار دادن
کنش و تاکید بر فرآیند آمادهسازی بازیگر است. دراماتورژی ازاینمنظر» تکنیکی برای
اجرای کنشهای واقعی در جهان داستانی فضای صحنهی دینامیک محسوب میشود.
فضای دینامیک در طراحیصحنه؛ ترکیبی از نور» صدا و تصویر است. با این تفاوت که
تکنولوژی نقش در جنبههای تصویرسازی و ترکیببندی ایفا کرده و فضای اجرا
را همانند فضای مونتاژ نشان میدهد. این موارد از ارکان مهم تئاتر پستمدرن شناخته
میشوند. در این تئاتر تجهیزات الکترونیکی, به کمک کارگردان شتافته و به او انعطاف پذیری
و حق انتخاب بیشتری میدهند. در این فضای نوین»ء برعکس فضای دوبعدی طراحیصحنه
کلاسیک که با پیشروی رویدادها متوجه داستان میشویم» خط داستانی مشخصی وجود
ندارد. بههمیندلیل حرکات بدن بازیگرء برای بیان احساس یا داستانگویی نیست. بلکه
برای تنظیم عناصر فعال اجرا در فضا است. با رشد روزافزون نمایشهای بدون متن و با
رویکردهای مختلف در حوزهی مطالعات اجراء بررسی رفتار و مناسبات بازیگر در این فضا
ضرورت دارد. ازاینرو پژوهش با رویکرد پستمدرن بهدنبال چگونگی رابطه یا کنش بازیگر
در جایگاه دارماتورژ با فضای صحنهی دینامیک تئاتر پستمدرن است. هدف از طرح این
سوّال دست یافتن بهمعنای جدید رفتار و تکنیک بازیگر است. پژوهش حاضرء به لحاظ روش
توصیفی تحلیلی و ازنظر شیوهی گردآوری اطلاعات کتابخانهای است. تجزیهوتحلیل دادههاء
بهصورت کیفی بوده و برای انتخاب آزمودنیها از روش نمونهگیری غیرتصادفی استفاده
شده است. یافتهها نشان میدهد.ء فضای دینامیک نتیجهی بهوحدت رسیدن ابزار دیجیتال,
سانه, تکنولوژی و بدن است. در این فضا روابط جدیدی بین بازیگر و بدنش تعریف میشود.
بهاینمعنی که ارگان واحدی میسازند. بازیگر در تعریف جدیدء بدن و صدایی است که در
فضا هویت مییابد و بهتنهایی چیزی جز بخشی از یک کل منسجم نیست.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی تئاتر پست مدرن ـ فضای صحنه ی دینامیک ـ دراماتورژی بازیگر مقدمه امروزه به دنبال انقلاب پدید آمده در فن آوری، در برخی تولیدات تئاتری با چندین نظام نشانه ای در اجرا رو به رو هستیم که در یک هم زمانی در اجرا، از طریق میزانسن مورداستفاده قرار می گیرند.
با توجه به مطالب مطرحشده در این پژوهش به پرسش های زیر پاسخ داده خواهد شد: - ابهام، بی نظمی و تکثر معانی به عنوان گزاره های اصلی تئاتر پست مدرن، چه تأثیری در مکانیسم رفتار صحنه ای بازیگر در جایگاه دراماتورژ دارد؟ - طبق الگوی باربا، دراماتورژی بازیگر در ترکیب بندی تصویری و ترکیب بندی حرکتیِ متونِ غیرخطیِ تئاتر پست مدرن، چه معنا و کارکردی پیدا می کند؟ - چه رابطه ای بین تکنولوژی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی در فضای دینامیک تئاتر پست مدرن و دراماتورژی بازیگر وجود دارد؟ - کدام عامل در تئاتر پست مدرن از بین گزاره های بازیگری، تصاویر، نورها، صداها و دیگر ابزار تکنولوژیک، حضور قوی تری در اجرا به لحاظ کارکرد و معنا دارد؟ - در تئاتر پست مدرنی، چه رابطهای بین دارماتورژی بازیگر و عمل بازیگر وجود دارد؟ فرضیه های پژوهش نشان می دهند که رابطه ای علی/ معلولی بین فضای صحنه ی دینامیک در تئاتر پست مدرن و دراماتورژی بازیگر وجود دارد.
در این فضا جدایی بین فرد و اجزای صحنه وجود ندارد و هم چنین اگر اجرا را به مثابه ی انداموارهای جاندار که ارتباط برقرار میکند درنظر بگیریم، کار بازیگر دیگر توجیه روانشناسی شخصیت نیست، بلکه توسعه ی دراماتورژی خودش در جریان کنشهای جسمانی و آوایی است تا احساسات را از طریق بدن بیرون بریزد.