چکیده:
از آنجا که جسم آدمی مشهود و محسوس است و روح چنین نیست، چیستی و هستی روح یا نفس همواره از پرسشهای اساسی متکلمان و فلاسفه بوده است. در مقاله حاضر، ابتدا ماهیت نفس را بررسی میکنیم و سپس مسئله تجرد یا مادیبودن آن را میکاویم و به این پرسش پاسخ میدهیم که آیا نفس ساحتی جدا از بدن است (دوگانهانگاری) یا اینکه روح و نفس واقعیتی مجرد ندارند و محصور به مغز و سیستم عصبی بدن میشوند (یگانهانگاری). هر دو دیدگاه، دلایل خود را دارند که در مقاله جداگانه ذکر شده است. بدین منظور تأکید بیشتری بر دیدگاه متکلمان داریم، اما تمرکز مقاله به طور ویژه بر دیدگاهی است که شیخ مفید مطرح میکند. وی علیرغم نگاه کلامیاش، تعریفی نزدیک به تعاریف فلاسفه و حکما از نفس و روح عرضه میکند. گرایش شیخ مفید به اصالتدادن به روح و نفس است. در مقابل، این بدن است که از دیدگاه وی، فانی، وسیله و غیراصیل است. در پایان، به این نتیجه میرسیم که شیخ مفید، برخلاف برخی دیگر از متکلمان، عقلگرا است و به روش عقلگرایانه مطالب فوق را اثبات میکند، گرچه به روایات نیز نیمنگاهی دارد.
خلاصه ماشینی:
دیدگاه شیخ مفید درباره حقیقت انسان حمیدرضا فتحنجات محمد جاودان [تاریخ دریافت: 10/02/97 تاریخ پذیرش: 15/05/97] چکیده از آنجا که جسم آدمی مشهود و محسوس است و روح چنین نیست، چیستی و هستی روح یا نفس همواره از پرسشهای اساسی متکلمان و فلاسفه بوده است.
اما در اصطلاح، دیدگاههای مختلفی درباره روح و نفس وجود دارد: برخی «روح» را مترادف با «نفس» میدانند، یعنی همان معنای حیات که در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است (طوسی، بیتا الف: 6/332، 515؛ فخر رازی، 1370: 1/33؛ همو، 1420: 21/391).
برخی دیگر بین روح و نفس تفکیکی قائل نیستند و معتقدند هر یک به جای دیگری و در معنایی واحد به کار میروند (ابنقیم جوزیه، بیتا: 1/57؛ فخر رازی، بیتا: 7/19) و شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد «الروح» را یکی از ملائکه خداوند دانسته و «روح منفوخ» را نیز روحی میداند که مخلوق است (مفید، 1388: 32) که در ادامه مقاله به آن میپردازیم.
با توجه به خصوصیاتی که شیخ مفید در باب حقیقت انسان برمیشمرد، میتوان به این نتیجه رسید که انسان جز در قالب جوهری مجرد تحققپذیر نیست؛ زیرا موجودی که قائم به نفس و از هر گونه حجم و حیز و حرکت و سکون به دور باشد، جز چیزی مجرد چیز دیگری نمیتوان او را به شمار آورد (مفید، 1372 الف: 59).
از این سخن شیخ مفید میتوان فهمید که در نظر او نفس نیز همان انسان است.
با توجه به معانی بیانشده برای واژه «نفس»، شیخ مفید معتقد است انسان بعد از مرگ، کالبدی غیر از بدن دنیوی دارد که دستخوش عذاب یا نعمت میشود و این همان روح است (مفید، 1372 الف: 67).