چکیده:
دنیای سیاست بین الملل از گذشته های دور عرصه رقابت هم در سطح واحدهای حکومتی و هم در صورت کلان آن نزاع بین تمدن های مستقر و کشورهایی مستعد تمدن سازی بوده است. باید به این مهم عنایت داشت که در دنیای کنونی نیز این مسئله مشاهده می شود و شواهد و قرائن نیز نشان می دهد که در آینده رقابت ها و درگیری های تمدنی تشدید خواهد شد.آمریکا سرزمین مهد تمدن غربی به مثابه تمدن غالب کنونی است و ازسویدیگر، ایران بهدلیل برخورداری از ظرفیتهای شایان، داعیة برپایی تمدنی جدید با عنوان تمدن نوین اسلامی دارد. ازاینرو، نوعی رقابت تمدنی میان این دو کنشگر برقرار شده است که یکی درصدد حفظ استیلاء تمدنی و دیگری درصدد برپایی تمدن جدید میباشد. پرسش اصلی پژوهش این است که چه مولفه هایی در رقابت تمدنی میان آمریکا و ایران موثرند و سرانجام این رقابت بر اساس مولفه های تمدنی چه خواهد شد؟ درهمینزمینه، نُه مولفه «ایدئولوژی»، عوامل «جغرافیایی»، «انسانی و اجتماعی»، «فرهنگی»، «سیاسی»، «اقتصادی»، «نظامی»، «سیاست خارجی» و «علم و فناوری» برشمرده شده که از رهگذر بررسی آنها میتوان به پاسخی مناسب برای سوال اصلی نائل آمد. بررسیهای صورتپذیرفته نشان می دهد که در محیط آینده از میان مؤلفههای یادشده، مولفه های نرم مانند مولفه های فرهنگی، انسانی، اجتماعی و علم، در جهان آینده اولویت ویژهای پیدا میکنند. این مولفه ها نقاط قوت ایران هستند و می توانند سرانجام منازعه را به نفع تمدن نوین اسلامی تغییر دهند.
خلاصه ماشینی:
مؤلفه هاي تأثيرگذار بر منازعه تمدني ايران و آمريکا را ميتوان به دو دسته نرم و سخت تقسيم کرد: مؤلفه هاي نرم اين مؤلفه ها ناظر بر ابعاد غيرسخت قدرت همانند ظرفيت هاي انساني و اجتماعي، فرهنگ ، دين ، ايدئولوژي و علم است و مبنايي براي مؤلفه هاي سخت افزاري قرار ميگيرند.
اکنون بسياري از ملل دنيا از ايدئولوژي ليبرال دموکراسي به دليل تهيبودن از ارزش هاي اخلاقي و مشاهده سياست هاي اعمالي و جنايات آمريکا در مناطق مختلف دنيا نفرت دارند و براي دستيابي به زندگي بهتر و الگوي زيست مطلوب رو به سوي ايدئولوژي اسلام گرايي آورده اند و از اين حيث در آينده پايگاه هاي مذهبي همانند ايران نقش تأثيرگذارتري در قياس با گروه هاي سکولار دارند و اين مسئله برخلاف پيش بينيهاي فوکوياما به عنوان ميراgدار ايدئولوژي سياست خارجي آمريکا است که اعلام کرد ديگر هيچ حرکت و انقلابي که با ارائه ايده اي با ليبرال - دموکراسي آمريکا ديالکتيک کرده و مانع پايان تاريخ شود، رخ نخواهد داد.
اين مؤلفه مؤيد اين مهم است که ايران به عنوان فرزند انقلاب اسلامي و ابتناي اين انقلاب بر مقوله فرهنگ ، در آينده ظرفيت هاي فرهنگي- تمدني زيادي براي تمدن سازي دارد.
در حقيقت ما شاهد وضعيتي هستيم که شعله هاي ضدارزشي همانند تلاش جهت قانوني کردن و نهادينه سازي فرهنگ ازدواج هم جنس گراها انرژي عظيمي از سياست مداران آمريکا را به خود اختصاص ميدهد و در سوي ديگر ايران قرار دارد که از فرهنگ غني برخوردار و همين مسئله در افق پيش رو پايه مهمي براي برپايي ايده هاي تمدن سازي نوين اسلامي به شمار ميرود.