چکیده:
سنت داستانگویی تاریخی بسیار طولانی دارد و بهعنوان گونهای مهم از ادبیات شفاهی، در شناخت فرهنگ و ادبیات بسیار باارزش است. با وجود این، محققان به سنت دسانخوانی در میان قوم ترکمن خلاف سنتهای مشابه، بسیار کم توجه کرده اند. دسانخوانی به اجرای داستانهای عامیانهای گفته می شود که ترکیبی از بخشهای منثور و منظوم هستند و خنیاگر (دسانباغشی) بهترتیب آنها را تعریف و به آوازی که با ساز همراهی میشود، اجرا میکند. این سنت شعری موسیقایی شفاهی، ما را با صورتی از ادبیات شفاهی و تطور و تحول آن و شگردهای روایی که در آن بهکار رفته است، آشنا میکند. جدای از اهمیت و نقش مهم این سنت در فرهنگ ترکمنی، داستانها در سنت دسانخوانی در عین داشتن خصوصیات ترکمنی، تشابهاتی با فرهنگهای اقوام ترک آسیای میانه و نیز فرهنگهای ایرانی دارند که بر هویت التقاطی این فرهنگ و نقش مهم ارتباطی آن دلالت دارند. نویسنده در این مقاله سعی دارد با مطالعه این سنت با تمرکز بر معرفی، طبقهبندی و مطالعه داستانها، مجریان (دسانباغشیها) و تمهیدات اجرایی، سنت دسانخوانی را در میان ترکمنها بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
نخست ، پژوهشگراني همچون ژيرمونسکي ١ (٢٠١٠)، چادويک ٢ (٢٠١٠) و رايشل 3 (١٩٩٢ , ٢٠٠٠) در مجموعه هايي با نام شعر حماسي شفاهي ترکي و حماسه هاي شفاهي آسياي مرکزي، با تمرکز بر کلام ، هنگامي که از داستان ها در فرهنگ هاي اين منطقه سخن ميگويند، از اجراي آن ها در ميان ترکمن ها نيز ياد کرده اند.
آن ها در حفاظت از تاريخ و گذشتۀ قبايل خود نيز بسيار بهتر از ديگران عمل کرده اند و نقال هاي حرفه اي ترکمن براي حافظه هاي خاص و واژگان دقيقشان در انتقال سنت از ديگران متمايزند (١٨,٢٦ :٢٠١٠ ,Chadwick) واژة «دسان » به معناي داستان و قصه از 226 زبان فارسي به عاريت گرفته شده است .
از سوي ديگر، برخي همچون رايشل حماسه را در ادبيات ترکمني مترادف با دسان ميدانند و آن ها را در سه دسته طبقه بندي ميکنند: دسان هايي با چشم انداز قهرماني که شاخه هاي مختلف کوراغلو بدان تعلق دارد، دسان هايي که در آن ها ماجراها و رنج هاي يک زوج عاشق در پيش زمينه است و گاهي از رمانس هاي منظوم ادبي مانند ليلي و مجنون برگرفته شده اند و دسان هاي ملهم از مضامين مذهبي که با قهرمان هايي از تاريخ مسلمين و افسانه ها شکل گرفته اند (٧٠ :٢٠٠٣ ,Reichl).
همچنين فلدمن اشاره ميکند گوراغلي ترکمنـي خلاف داستان هاي آذربايجاني استاندارد نشده اند و تفـاوت هـاي زيـادي در گونـه هـاي ترکمني ديده ميشود که به اعتقاد او قسمتي از اين ويژگيها از گونه هـاي رايـج از ايـن داستان در شمال شرقي ايران گرفته شده است (٧٧ :١٩٨٠ ,Feldman).