چکیده:
در دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی افزایش نفوذ غرب در حوزه های ژئوپلیتیک- امنیت روسیه یکی از عوامل موثر در نوع تعامل مسکو با کشورهای غربی و به ویژه ایالات متحده آمریکا بوده است. محرک هایی مانند گسترش اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) به شرق، ترویج دموکراسی در فضای پس از شوروی و ابتکار مشارکت شرقی با هدف گسترش روابط اقتصادی اروپا با جمهوری های استقلالیافته در شکل گیری دوگانه اختلاف-همکاری بین روسیه و غرب نقش داشته اند. آخرین مورد از تلاش های غرب برای افزایش نفوذ در فضای پس از شوروی بحران اوکراین و متعاقب آن انضمام شبه جزیره کریمه از سوی روسیه بود. این بحران وجه اختلاف آمیز روابط روسیه و غرب را برجسته کرده و منجر به این گردید که موضوع جنگ سرد جدید در روابط دو طرف مطرح گردد. با توجه به این مقدمه سوال اصلی مقاله حاضر حاکی از این است که از سال 2014 به بعد روسیه چه الگویی را برای تعامل با نظام بین المللی و به ویژه غرب اتخاذ کرده است و این الگوی رفتاری دارای چه ویژگیهایی است؟ در پاسخ به این پرسش، نگارندگان استدلال می کنند، روسیه از سال 2014 به بعد راهبرد توازن قوا را به عنوان الگوی رفتاری خود برای مواجهه با نظام بین المللی و غرب اتخاذ کرد و مهم ترین ویژگی های توازن قوای روسیه، مقابله ای (مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا) واقع گرایانه (پذیرش آمریکا و چین به عنوان بازیگران اصلی) تکیه بر موازنه سخت و نرم و در نهایت منطقهگرایانه است. مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به نگارش در آمده است.
خلاصه ماشینی:
در مورد اینکه چرا بعد از تحولات اوکراین ، روسیه و غرب همچنان بر حفظ نظم بـین المللـی و همکـاری بـه جای اختلاف تاکید می کنند این استدلال وجود دارد که ضرورت همکاری دو طرف برای حل و فصل بحران های جاری بین المللی ، وابستگی اقتصادی اتحادیه اروپا (متحد اصلی آمریکا) بـه روسیه و تمایل نداشتن ایالات متحده امریکا برای وارد شدن به رویارویی مـستقیم بـا روسـیه هر دو طرف را متقاعد می کند که ملاحظات یکدیگر را مدنظر قرار دهنـد.
مقالـه حاضر در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که از سال ٢٠١٤ به بعد روسیه چه الگـویی را برای تعامل با نظام بین المللی و به ویژه غرب اتخاذ کرده است و این الگوی رفتاری دارای چـه ویژگی هایی است ؟ در پاسخ به پرسش مذکور مقاله استدلال می کند که طی سال های مذکور روسیه توازن قوا را به عنوان الگـوی رفتـاری خـود انتخـاب کـرده و مهـم تـرین ویژگـی هـای توازن قوای روسیه ، مقابله ای (مقابله با یک جانبه گرایی آمریکا) واقع گرایانـه (پـذیرش آمریکـا و چین به عنوان بازیگران اصلی ) تکیه بر موازنه سخت و نرم و در نهایت منطقه گرایانه است .
در واقع ، تحـولات در اوکراین به طور مستقیم ، نظم جهانی پس از جنگ سرد را به چالش کـشیده و باعـث گردیـد که برخی از محققان استدلال کنند که روسیه در تلاش برای مواجهـه بـا نظـم جهـانی اسـت و عامل شکل گیری این مواجهه نیز غرب است زیرا در دوران پس از جنگ سرد از طریق اقـدامات خود باعث ایجاد اختلاف بین غرب و روسـیه شـده انـد (٧٩ :٢٠١٧, Slobodchikoff).