چکیده:
«آزادی» در دانش های ارزشی، به فعل اختیاری انسان در آزاد گذاشتن خود یا دیگران اشاره دارد. برای تعیین ارزش آزادی، نیازمند اصول و قواعدی هستیم که امروزه ارائه این اصول برای تعیین قلمرو آزادی با انتقادهایی مواجه شده است؛ زیرا اولا، این اصول مبتنی بر نوع تلقی خاصی از سعادت هستند. ثانیا، به سلب حداکثری آزادی منفی منجر می شوند. از سوی دیگر، عدم ارائه اصول اخلاقی نیز با انتقاداتی مواجه شده است؛ زیرا نداشتن اصول اخلاقی، به غفلت از آزادی مثبت منتهی می شود. این پژوهش با روش تحلیلی و استدلالی، به تبیین دیدگاه اسلام در ارائه اصولی برای تعیین قلمرو آزادی می پردازد و ضمن التزام به خردگرایی و واقع گرایی، از آزادی در معنای منفی و مثبت آن دفاع خواهد کرد. به گونه ای که از پیامدهی منفی ناشی از عدم ارائه جمع بین این دو احتراز خواهد شد. در نتیجه، بدون پذیرش بی تفاوتی، از مداخله و ممانعت حداکثری پرهیز خواهد شد. اسلام با توجه به توحید و مخلوق بودن انسان و جهان و با توجه به واقع گرایی و غایت گرایی در ارزش سنجی رفتار، اصول زیر را در تعیین قلمرو آزادی ارائه می دهد: اصل بندگی، اصل آزادی، ارزشمندی تامین نیازها، اهتمام به آزادی مثبت و پذیرش پلورالیسم اجتماعی. در حوزه تغییر و اصلاح رفتار نیز اصول و قواعدی چون لزوم حسن ظن، حمل بر صحت رفتار دیگران، اصل تغافل، اصل تدرج و مدارا مورد توصیه قرار می گیرند.
خلاصه ماشینی:
با این اصل، سطح وسیعتری از آزادی منفی برای کسانی که از نگاه اسلام خردمندانه رفتار نمیکنند، اعطا میشود و چهبسا خود روشی است برای فراهم کردن آزادی مثبت برای ایشان در تغییر رویه و انتخاب مسیر صحیح.
اما یک سؤال باقی میماند و آن اینکه در جایی که رفتاری ناشایست رخ میدهد و یا در شرف رخ دادن است، چه باید کرد؟ آیا باید بیتفاوت بود و به بهانه آزادی، از کنار آن گذشت؟ آیا باید مطلقا و فورا جلوی آن را گرفت؟ یا اینکه جهت تغییر رفتار نیز اصولی مبتنی بر مبانی ارزششناختی، همچون واقعگرایی وجود دارد که علاوه بر پرهیز دادن از بیتفاوتی، حدودی را برای ممانعت از آزادی بیان میکنند.
پس از بیان برخی از اصول اخلاقیای که در تعیین قلمرو آزادی تأثیرگذارند، پاسخ به این سؤال ضروری است مبتنی بر اینکه در جایی که رفتاری ناشایست ارزشگذاری شود و یا احتمال ناشایست بودن آن مطرح باشد، آیا همواره باید جلوی آن را سد کرد؟ بیتردید برخی رفتارها از دیدگاه اسلام ناشایست است و برخی از رفتارها، در شرایط و موقعیتی، ناشایست و در موقعیتی دیگر، شایسته میباشند.
همچنین، اسلام علاوه بر توجه به آزادی منفی و تعیین قلمرویی که انسان بدون مداخلت بیرونی امکان رفتار آزادانه را داراست، به آزادی مثبت نیز توجه کرده و تأمین شرایط لازم برای انتخاب آزادانه را مورد اهمیت قرار داده است.