چکیده:
بهرام پنجم ساسانی از پادشاهانی است که نام وی در متون ادبی فارسی وارد شده است. فردوسی و نظامی به تفصیل از این شخصیت سخن به میان آوردهاند. این تحقیق در بردارندة نگاه دو شاعر بر اساس
مستندات تاریخی موجود در مورد شخصیت بهرام گور در شاهنامه و هفت پیکر است که چگونه فردوسی و
نظامی در نظم داستان بهرام گور از این مستندات تاریخی بهره گرفته اند و اینکه کدامیک از کتابهای
مذکور، گزارشی دقیق تر با پایبندی به تاریخ برای خواننده ثبت کردهاند. گویا فردوسی در دخل و تصرف
این داستان، بیشتر از نظامی به تاریخ پایبند بوده؛ هرچندکه برخی گزارشات در مورد هویت و کارهای
بهرام، به صورت فردی و سلیقه ای بیان شده است.
خلاصه ماشینی:
نظامی از سخن گفتن فردوسی در شاهنامه در مورد بهرام پنجم آگاه است : گرچــــه در شــــیؤە گهــــر ســــفتن شــرط مــن نیســت گفتــه وا گفــتن لیک چـون ره بـه گـنج خانـه یکـی اسـت تیرهــا گــر دو شــد نشــانه یکــی اســت چـــون نباشـــد ز بـــاز گفـــت گریـــز دانـــم انگیخـــت از پـــلاس حریـــر دو مطــــرز بــــه کیمیــــای ســــخن تــــازه کردنــــد نقــــدهای کهــــن (نظامی: ٨٣ ،١٢-٩) پس میبایست مشخص گردد کدام اثر بیشتر با تاریخ همخوانی داشته وکدام، دنیایی دیگـر برای این شخصیت ساخته است ؟ ٤-١- بزه گری یزگرد و انتخاب بهرام یزدگرد اول، پدر بهرام، در سال ٤٢٠م .
بهرام از گنبد خاک دور می شود و به صمد لایزال می پیوندد: گــور جســت از بــرای مســکن خــویش آهـــو افکنـــد لیـــک از تـــن خـــویش ( نظامی: ١٥،٣٥٠) ذکر این نکته شایان توجه است که اگرچه در این نگارش مشابهت های تاریخی دو کتاب بـا تکیه به تاریخ با هم مقایسه گردید، اما موارد بسیاری به صورت داستان گونه وجود دارد که فقط از نظر ادبی و اخلاقی مهم هستند و با مستندات تاریخی هـیچ گونـه سـنخیتی ندارنـد؛ چنانکـه فردوسی در اینگونه داستانها بهرام را به اسـطوره نزدیـک مـیگردانـد و از او پهلـوانی رزمجـو، جوانمرد، عدالت گستر و رعیت دوست میسازد.
البتـه مـوارد مشابهت ، گاه با اختلافاتی جزئی آورده شده است که در ذیل به این موارد اشاره میگردد: - در شاهنامه ، انتخاب بهرام به عنوان پادشاه ساسانی بعد از مرگ پدر (یزدگرد) بـا گفتگـو و تصمیم موبدان انجام میشود؛ اما هفت پیکر، انتخاب بهرام را عقب نشینی خسرو از تاج و تخـت بیان مینماید.