چکیده:
با مطرح شدن مسئله تمایز وجود و ماهیّت و تا پیش از میرداماد، موضع تلویحی و حتّی تصریحی فیلسوفان مسلمان را در باب اصیل دانستن یکی از این دو یا هر دو، و حتّی عباراتی حاکی از لفظی بودن نزاع نزد برخی از آنان در آثارشان دیده میشود. از زمانی که ملّاصدرا وجود را اصیل دانست، و مبحث مستقلّی درباره اصالت وجود گشود، مسئله لفظی دانستن نزاع در برخی آثار لاهیجی، شاگرد وی، دیده میشود، که تا به امروز هم قائلانی داشته است. در این نوشتار نشان دادهایم که طبق برخی از تفاسیر اصالت وجود- که برای ماهیّت و وجود تحقّق عینی قائلند- امکان لفظی دانستن نزاع اساسا منتفی است. در برخی از تفاسیر که تنها وجود مابهازای عینی دارد و ویژگیهایی چون بساطت دارد، چون این ویژگیها در تنافی با ویژگیهای ماهیّت است، بیگمان نزاع معنوی است. در این نوشتار همچنین به رابطه بدیهی دانستن مسئله و لفظی بودن نزاع پرداختهایم؛ نیز به این مسئله که از ادلّه اصالت وجود- با لحاظ تقریرهای مختلف آنها- لفظی بودن نزاع مستفاد میشود یا معنوی بودن آن؟
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار نشان میدهیم که طبق برخی از تفاسیر اصالت وجود-که برای ماهیت و وجود تحقق عینی قائل اند- امکان لفظی دانستن نزاع اساسا منتفی است .
اصالت وجود، اصالت ماهیت ، معنوی بودن نزاع ، لفظی دانستن نزاع مقدمه از زمانی که مسئلۀ تمایز وجود و ماهیت مطرح بوده ، سخن از این که تحقق عینی با وجود است دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تربیت مدرس sdekami@yahoo.
یکی دانستن وجود و ماهیت در خارج به معنای لفظی بودن نزاع است ، زیرا آن شئ عینی هم مصداق وجود دانسته شده است و هم مصداق ماهیت و ثنویتی میان این دو در خارج لحاظ نشده است و نیز یکی اولا و بالذات و دیگری ثانیا و بالتبع در نظر گرفته نشده است .
به نظر میرسد منظور از عینیت در عبارات فوق این است که به شئ واحدی هم وجود گفته شود و هم ماهیت ، بیآنکه سخن از تقدم و تأخر و اولا و بالذات و ثانیا و بالتبع - همان تفسیری که برخی از معاصران از اصالت وجود و عینیت ماهیت به دست داده اند- در میان باشد.
از این جهت میگوییم ماهوی بودن اشیا، زیرا لفظی دانستن نزاع به معنای دست کشیدن از برخی از ویژگیهای وجود است ، نه این که برای ماهیت ویژگیهای وجود را قائل باشیم .
______________________________________________________________ ____________________________ چنان که پیداست زمانی نزاع لفظی است که وجود امری مرکب و متباین از دیگر امور باشد، یعنی وجود ویژگیهای ماهیت را بپذیرد، اما این که ماهیت مانند وجود، بسیط باشد، هر چند نزاع را لفظی میکند، اما حالت صحیحی نیست ، زیرا ماهیات محدودند و مرکب و نمیتوان ویژگی بساطت را برای ماهیات لحاظ کرد.