چکیده:
موضوع پژوهش حاضر بررسی عشق در نخستین آثار مستقل عارفان ایرانی است. احمد غزالی، رسالة سوانح العشّاق را بهعنوان نخستین اثر مستقل در این زمینه از خود بهجای گذاشته است. وی در این رساله، مسائل پیرامون عشق را با دیدگاهی روانشناسانه با زبانی ادبی بیان کرده است. در قرن چهارم هجری، ابوالحسن دیلمی، عارف خوشقریحة ایرانی کتاب عطف الألف المألوف علی اللام المعطوف را در این باب به زبان عربی نگاشته بود که این اثر هم، رنگی کاملاً روانشناسانه دارد. دیلمی، گرچه از تفکّرات فلاسفة یونانی، بهویژه افلاطون تأثیر پذیرفته، امّا آمیختن نظرات آنان با مبانی دینی شریعت اسلام ایدة اوست. در این جستار، سعی شده شباهتها و تفاوتهای دو اثر بهصورت تطبیقی نشان داده شود بهگونهای که از دل این رویکرد، نتایج خاص و منطقی بهدست آید. احمد غزالی چون تجربة ابوالحسن دیلمی را در اختیار داشته، به نظریّهپردازی در باب عشق و محبت نپرداخته است؛ همچنین، زبان شاعرانه و تعمّد وی در بیان اشارهای مطالب، سبب دشواری فهم اثر او شده است؛ در حالی که دیلمی هم نظریّهپرداز است و هم با زبانی علمی و شیوا به بیان مطالب پرداخته است؛ البته این دو، با هدف آثارشان چنان قلم و سبکی اختیار کردهاند.
خلاصه ماشینی:
وی در این خصوص چنین میگوید: «بدایت عشق آن است که تخم جمال از دست مشاهده در زمین خلوت دل افکند، تربیت او از تابش نظر بود؛ اما یکرنگ نبوده باشد که افکندن تخم و برگرفتن یکی بود و برای این گفتهاند: اصل همه عاشقی ز دیدار افتادپروانه به طمع نور در نار افتاد چون دیده بدید آنگهی کار افتاددر دام طمع مرغ چه بسیار افتاد» (1370: 21) هلموت ریتر معتقد است که یکی از براهین مربوط به امر آفرینش با همین برداشت از مسئلة عشق خداوند به ذات خویش در پیوند قرار میگیرد؛ زیرا خداوند انسان را از روی صورت خویش آفریده است تا خود را در آن نظاره کند (ر.
داستان لیلی و مجنون از حکایتهای عشقی است که مورد توجه عام قرار گرفته است و احمد غزالی نیز مانند دیلمی بهعنوان شاهد مثال، به این حکایت اشاره کرده است: «آوردهاند که اهل قبیلة مجنون گرد آمدند و به قوم لیلی گفتند: این مرد از عشق هلاک خواهد شد، چه زیان دارد اگر یکبار دستوری باشد تا او لیلی را بیند؟ گفتند: ما را از این معنی هیچ بخلی نیست ولیکن خود مجنون تاب دیدار او ندارد.
مضامین خطبهها در ایران باستان نیز در دو بخش دینی و سیاسی قابل بررسی است: در بعد دینی، بیشتر بر ستایش خداوند تأکید میشود و پادشاه اعلام میکند پروردگار، تاج و تخت سلطنت را به او ارزانی داشته است، زیردستان را به دینداری و اطاعت از فرمان خدا، امید به پروردگار، نشکستن پیمان الهی، توکل به خدا و مسائلی مانند این فرامیخوانند.