چکیده:
با ورود اسلام به ایران، پیوندی بین مولفههای هویتی تمدن ایرانی و آموزههای اسلامی برقرار شد و حاصل آن، ساختار هویتی جدیدی بود که مجال تداوم هویت ایرانی را در چارچوبی تازه تر فراهم میآورد. اسلام اگرچه با تهاجم اعراب وارد ایران شد، ایرانیان عناصر فرهنگ وارداتی را از صافی عقلانیت گذراندند و بین اعراب و اسلام تمایز قائل شدند. در پاسخ به این سوال که چه ظرفیتهایی در تمدن ایرانی و آموزههای اسلامی موجب تداوم هویت ایرانی پس از حمله اعراب به ایران شد، میتوان به برخی مولفههای هویتی در اسلام و برخی پیشزمینهها در تمدن ایرانی اشاره کرد. پژوهش حاضر بهمنظور نشان دادن ظرفیتهای تداوم هویت ایرانی پس از ورود اسلام به ایران، با روش پژوهش تاریخی، مولفهها و پیشزمینههای تداوم هویت ایرانی را پس از حمله اعراب احصا، توصیف و تحلیل کرده است.
خلاصه ماشینی:
در پاسخ به اين سؤال که چه ظ رفيت هايي در تمدن ايراني و آموزه هاي اسلامي موجب تداوم هويت ايراني پس از حمله اعراب به ايران شد، ميتوان به برخي مؤلفه هاي هويتي در اسلام و برخي پيش زمينه ها در تمدن ايراني اشاره کرد.
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گويي به اين سؤال است که چه ظ رفيت هايي در تمدن ايراني و آموزه هاي اسلامي موجب تداوم هويت ايراني پس از حمله اعراب به ايران شد.
در کتاب »خدمات متقابل اسلام و ايران « تلاش شده است تا نشان داده شود که بين هويت ملي ايراني و هويت اسلامي تضادي وجود ندارد و اين دو هويت در ط ول تاريخ مکمل يکديگر بوده اند.
بعلاوه ، وجود کلمات فارسي در قرآن کريم نشانه اي از فرعي بودن مسئله زبان عربي در اسلام و به اين ترتيب مجال يافتن زبان فارسي به عنوان يکي از مؤلفه هاي هويتي ايرانيان براي تداوم تاريخي است .
به اين ترتيب ، شباهت آموزه هاي اسلام و آيين بيپيرايه زرتشت ، عاملي ديگر براي مجال تداوم هويت ايراني بود.