چکیده:
لودویگ ویتگنشتاین از پیشگامان و پدران فلسفه زبان است که در قبال متافیزیک رویکردی انتقادی اتخاذ میکند. ویتگنشتاین متقدم با طرح نظریه تصویری، در نهایت با توجه به اینکه گزاره های متافیزیکی تصویری از امور واقع نیستند، حکم به بیمعنایی متافیزیک میکند. درک صحیح این حکم ویتگنشتاین در گرو داشتن تلقی درستی از متافیزیک است و در پرتو تفکیک موشکافانه هستی شناسی از زبانشناسی صورت میپذیرد. رای ویتگنشتاین در باب متافیزیک راییست ناظر به زبان و محدودیتهای آن و نه وجود یا عدم وجود حوزه ای از هستی. اما بسیاری، از جمله پوزیتیویستهای منطقی، در باب این سخن ویتگنشتاین دچار اشتباه شده اند. از نظر پوزیتیویستهای منطقی نیز متافیزیک بیمعناست اما این بیمعنایی با آنچه ویتگنشتاین ادعا میکند متفاوت است. تفاوتی که به روشنی در تراکتاتوس نیز قابل مشاهده است. ویتگنشتاین در تراکتاتوس آشکارا پا را از حدودی که معین کرده فراتر میگذارد و اعلام میکند که امر راز آمیز وجود دارد. هرچند بنا بر آموزه های تراکتاتوس چنین حکمی نیز در زمره بیمعنایان قرار میگیرد با اینحال تفاوت آشکار رویکرد پوزیتیویسم منطقی و اندیشههای ویتگنشتاین را به خوبی نمایش میدهد.
خلاصه ماشینی:
برای مثال جدول زیر را در نظر بگیرید: (رجوع شود به تصویر صفحه) ملاحظه میکنیم از آنجا که صدق و کذب گزارة مرکب بستگی به صدق و کذب گزارههای بنیادین سـازندة آن دارد تنها در صـورتی که هر دو گزارة بنیادین تشـکیل دهندة گزارة اصـلی صادق باشند، گزارة اصلی نیز صادق خواهد بود و در غیر این صورت، صادق نیست .
دو مورد اول (T٥٦٤١) و (T٥٦٣٣ ) به ســوژة متافیزیکی میپردازند اما مورد سوم که مشخصا در باب متافیزیک است همان چیزی است که میتواند کمک فراوانی به ما بکند: «به واقع شاید روش صحیح فلسفه این باشد: نگفتن هیچ چیز مگر آنچه میتواند گفته شود، یعنی گزارههای علم طبیعی (که با فلسفه هیچ سروکار ندارد) و سپس هرگاه کسی خواست چیزی متافیزیکی بگوید به وی نشـــان بدهیم که قادر نیســـت به برخی نشـــانه های درون گزارههایش معنا ببخشـد.
شلیک اعتراف میکند که بنا به رأی اکثر پوزیتیویست ها، انکار متافیزیک به معنای نفی واقعیت ترانساندانت ٢ تلقی میشود و در قامت این ادعا که تنها دادة تجربی واقعی اســـت ، رخ مینماید، حال آنکه چنین مدعایی به همان اندازه متافیزیکی اسـت که بگوییم واقعیت ترانسـاندانت وجود دارد!
شـلیک در بخش پایانی مقاله اش به عنوان یکی از نتایج بحث خود آشــکارا اشــاره میکند که انکار وجود یک جهان خارج ترانســاندانت ، دقیقا به اندازة تأیید وجود آن، یک حکم متافیزیکی است و لذا پوزیتیویسم ، وجود چنین جهانی را انکار نمیکند بلکه نشـــان مید هد گزاره هایی در تأیید یا انکار چنین مطلبی، هر دو گزارههایی بیمعنا هستند!٣ با وجود این ، ا شارة آیر و شلیک به رأی اکثریت پوزیتیویست ها، مبنای صدور حکم نهایی ما در ارتباط با مقایسۀ آراء ویتگنشتاین و پوزیتیویسم خواهد بود.
Keywords: Wittgenstein, Tractatus, Logical Positivism, picture theory, sense, Metaphysics * Assistant Professor, Shahid Beheshti University.