چکیده:
روانشناسان مکتب انسانگرا به ویژه آبراهام مزلو(Abraham Maslow) محور اساسی رسیدن به خود شکوفایی را، تامین «نیازهای گوناگون انسان در مراتب مختلف آن « قرار داده اند، قرآن کریم که هدف از خلقت جن و انسان را عبادت ، عبودیت و بندگی خداوند معرفی مینماید: ﴿و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ﴾ (ذاریات / ٥٦)، با عنایت به ساختار چهار ساحتی جسم ، ذهن ، روان و روح انسان ، افزون بر تامین نیازهای گوناگون فیزیکی و عاطفی که در حقیقت نیازهای متعلقات اوست ، آدمی را از نظر روانی، موجودی خودبسنده دانسته ، او را از نظر روحی تنها نیازمند حضرت حق شناسانده است : "یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی (الفاطر/١٥) بر این اساس ، عامل اساسی خودشکوفایی انسانها را ایمان ، ذکر و بندگی میشناساند. این مقاله ، با روش توصیفی، تحلیلی، به صورت مقایسه ای، به بررسی تطبیقی آراء در دو حوزه تفسیر و روانشناسی انسانگرا پرداخته ، این یافته را مدلل میسازد که اگر چه همگرایی، بلکه اشتراکات چشمگیری در میان ویژگی افراد خودشکوفا از دیدگاه مزلو با آیات وحیانی وجود دارد، ولی، آموزه های اسلامی از دو جهت کمی و کیفی، با شاخص های مزلو متفاوت است . بدین رو می توان گفت دیدگاه مزلو، از نظر کمی، دچار فقدان جامعیت و در خصوص بخش متعالی انسان ، بر مبنای آموزه های وحیانی، دچار نقص در حوزه مراتب است ؛ بدان رو که با تامین نیاز اساسی انسان به وسیله ایمان به خداوند، این مراتب در تامین نیازها و زمینه سازی برای خودشکوفایی در انسان ، هیچ نقشی ایفا نمی کند.
خلاصه ماشینی:
"/> چکیده روانشناسان مکتب انسانگرا به ویژه آبراهام مزلوAbraham Maslow)) محور اساسی رسیدن به خود شکوفایی را، تامین «نیازهای گوناگون انسان در مراتب مختلف آن« قرار دادهاند، قرآن کریم که هدف از خلقت جن و انسان را عبادت، عبودیت و بندگی خداوند معرفی مینماید: ﴿و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون ﴾ (ذاریات / 56)، با عنایت به ساختار چهار ساحتی جسم، ذهن ، روان و روح انسان، افزون بر تأمین نیازهای گوناگون فیزیکی و عاطفی که در حقیقت نیازهای متعلقات اوست، آدمی را از نظر روانی، موجودی خودبسنده دانسته، او را از نظر روحی تنها نیازمند حضرت حق شناسانده است: "یا أیها الناس أنتم الفقراء إلی الله والله هو الغنی (الفاطر/15) بر این اساس، عامل اساسی خودشکوفایی انسانها را ایمان، ذکر و بندگی میشناساند.
(شولتس، 1379: ص86) 2- خودشکوفایی از دیدگاه قرآن انسان اگر چه موجودی سراسر نیازمند و دریافت گر است و در همه امور خود _ از وجود گرفته تا رزق و روزی و طعام و امنیت و عزت و رشد_ نیازمندی بسیارگسترده ای دارد، ولی قرآن کریم، با ریشه شناسی و ژرفا نگری ویژه ای، همه نیازهای او را در برآوردن یک نیاز اساسی میشناساند و تنها نیاز اساسی آدمی را، ارتباط با خدا میداند: ﴿ یا أیها الناس أنتم الفقراء إلی الله و الله هو الغنی الحمید ﴾ (ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!