چکیده:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی – تحلیلی و تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی در زمینة ارتباط بافت موقعیتی و بافت متن، به مطالعة گفتمان مکاشفة عیانی در مراحل مختلف تجربیات عرفانی روزبهان بقلی پرداخته است. «کشفالاسرار و مکاشفاتالانوار» زندگینامة خودنوشت روزبهان بقلی است که محتوای آن براساس «شیوة بازگویی، بدون دغدغة انتقال ذهنیت به مخاطب»، شکل گرفته است. روزبهانی بقلی در جایگاه تجربهگر، با ترجیح مشاهده بر سایر مراتب کشف، سعی در بازگویی تجربیات و رویاهای شهودی خود دارد که اغلب آنها براساس «تجلی ذات و صفات خداوند» از طریق «التباس» مطرح شدهاند. وی در هر یک از تجربیات عرفانی خود که در حالات مختلفی اعم از «بیداری، حالتی بین خواب و بیداری و خواب» شکل گرفتهاند، با توجه به استعداد روحی خود و دیدگاه و رابطهای که نسبت به هر یک از مشارکان دارد، حالات عاطفی خاصی از قبیل قبض، سرگشتگی، حیرت، بسط، وجد و سکر را تجربه کرده است. در ساختار متنی گفتمان مکاشفة این اثر که بر بازگویی سه تجربة عرفانی «خطاب، تجلی و معراج» تمرکز دارد، مشخصة اصلی تجربیات «توصیفناپذیری»، «حالت انفعالی» و «زودگذری» است. سیر مشخص فرآیندهای زبانی در مراحل مختلف مکاشفه از «مادی» به «ذهنی» در جهت تببین سیر صعودی سالک از مقام «طلب» به مقام «فنا» بکار رفته است. در تمام تجربیات افزودة موقعیت «مکان» بیشترین بسامد را دارد و در هر تجربه مخاطب با فضای متفاوتی روبرو میشود. هنگامی که هر یک از مکانها تغییر میکند، شرایط و ویژگیهای حاکم بر تجربه نیز متفاوت میشود. نویسنده در توصیف مکانهایی که مربوط به حالات ابتدایی مکاشفه هستند، دقت بیشتری دارد؛ اما مکانهای وقوع مراحل پایانی مکاشفه را تحت غلبة حالات عرفانی نمیتواند با دقت چندانی توصیف کند. روزبهان از طریق کاربرد پیاپی عناصر پیرامونی، ابهام را در کلام خود از بین میبرد و باعث خاص کردن و محدود کردن اطلاعات مورد نظر خود میشود. وی از این طریق، فضای حاکم بر تجربیات خود را به وضوح برای مخاطب ترسیم میکند.
The present study is a descriptive-analytic study based on the Halliday functional grammar
approach in the field of relationship between text situation and context situation, to review
the obvious apocalypse discourse in the various stages of mystical experiences of Ruzbihan
Baqli. “Kashf al-asrar wa mukashafat al-anwar” is Ruzbihan Baqli autobiography that its
content is based on “the way of retelling, without the concern about transfer the mentality
to the audience”. Ruzbihan Baqli, in the position of the experimenter, prefers the
observation to the other stages of discovery, attempts to retelling his intuitive experiences
and dreams, that most of which are based on the “manifestation of the essence and
attributes of God” through eltebas. In each of his mystical experiences in various situations,
such as "awakening, a state between sleep and awakening and sleep," he has experienced
certain emotional states such as grief, confusion, astonishment, happiness and the
drunkenness, regarding his spiritual talent and his viewpoint and relation relative to each
participant. In the textual structure of the apocalypse discourse of this work, which focuses
on the retelling of the three mystical experiences of “addressing, manifestation, and
ascension”, the main characteristic of experiences is “incomprehensibility”, “passive
mode” and “transience”. The specific course of the linguistic processes in various stages of
the apocalypse from “material” to “subjective” in order to explanation the ascendant of the
human from “seeker” to the “mortality”. In all experiments, the “location” adverb has the
highest frequency, and in each experience, audience encountered a different atmosphere.
When each location changes, the circumstances and characteristics of the experience will
also vary. The author is more accurate in describing locations that are relate to the primary
modes of apocalypse, but the locations of occurrence of the final stages of apocalypse
under the domination of mystical states cannot be described with precision. Throughout the
sequential application of peripheral elements, Ruzbihan eliminates ambiguity in its speech
and makes the desired information more specific and restrictive. In this way, he outlines the
atmosphere of his own experience clearly for the audience
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش تلاش ميکند تا تجارب عرفاني روزبهان بقلـي را از طريـق فـرانقش انديشـگاني و تکيه بر دو عنصر «فرآيندهاي زباني و عناصر پيراموني / افزوده هاي حاشـيه اي »، تحليـل کنـد و بـه اين پرسش ها پاسخ دهد: - روزبهان بقلي در جايگاه تجربه گر تحت تأثير حـالات عرفـاني مختلـف از چـه فرآينـدها و افزوده هايي براي بازگويي تجارب عرفاني خود بهره گرفته است ؟ - چه رابطۀ معناداري ميان سير تحول فرآيندهاي زباني از «مادي» به «ذهني» و مراتب مختلـف مکاشفۀ عياني وجود دارد؟ پيشينۀ پژوهش - صمدياني، غلامرضا و تقوي، محمد (١٣٩٥)، بررسي تجربه هاي عرفاني در عبهرالعاشقين بـر اساس فعل : رويکرد نقشگرا، پژوهش هاي ادب عرفاني (گوهر گويا)، سال دهم ، شماره اول ، پياپي ٣٠، بهار و تابستان ١٣٩٥، ص ٥٩-٧٦.
٢-٧- التباس : طريق تجلي ذات و صفات خدواند در رؤياهاي شهودي روزبهان تمام تجربيات عرفاني روزبهان بقلي که براساس ديدار با خداوند مطرح شده اند، بطـور کامـل از طريق «التباس » شکل گرفته اند و خداوند در جلوه ها و تصاوير مختلف خود را بـر وي ظـاهر کـرده است : - و من خدا را در صورت جلال و جمال و عظمـت کبريـايياش مشـاهده کـردم ، و او را بـه غايت مبهم يافتم و گفتم : خداي سرور من و مولاي من !