چکیده:
از شاخصهای مهم در شناسایی پویاییهای قدرت در منطقۀ شرق آسیا، شناخت وضعیت «گذار قدرت» و تبدیل آسیا به محور سیاست جهان است. هدف این مقاله، تبیین چگونگی ظهور و بروز این پویاییهای نوین قدرت در شرق آسیا با ارزیابی دو رویکرد نظری رقیبِ موازنۀ قدرت و گذار قدرت است. دادهها نشان میدهد که نظریۀ گذار قدرت قابلیت تبیینپذیری بیشتری نسبت به نظریۀ موازنۀ قدرت دارد. بااینحال، نوآوری نوشتار این است که با وجود قابلیت تبیین بیشتر، نظریۀ گذار قدرت، پاسخگوی سیستم بینالمللی پیچیدۀ امروز نیست و مستلزم بازنگری در مفهوم و مؤلفههای شکلدهندۀ گذار متناسب با واقعیت امروز جهان و منطقه است. بر این اساس، فرضیۀ مقاله آن است که پیچیدگی و وضعیت غیرخطی حاکم بر سیستم بینالملل به تعدد نقاط گذار در سیستم امروز انجامیده است، بهگونهای که در حال شکل دادن به نظم سلسلهمراتب دوگانه با رهبری آمریکا در امنیت و رهبری چین در اقتصاد در شرق آسیا است. روش پژوهش مقاله، قیاسی- استقرایی و شامل استفاده از نظریه و روشهای کمّی ارزیابی کاربست نظریه با تکیه بر پایگاه دادههای بانک جهانی، کنفرانس تجارت و توسعۀ سازمان ملل (UNCTAD) و مؤسسۀ مطالعات صلح استکهلم (SIPRI) است.
One of the important indicators in identifying power dynamics in the East Asian region is the recognition of the situation of "power transition"، namely، the status of Asia in becoming the center of world politics. The purpose of this article is to assess the two theoretical approaches of “balance of power” and “power transition” and clarify the explanatory ability of “transition power” theory on new dynamic power impending in East Asia. Research Results imply that in spite of explanation strength of “transition power”، in comparison to “balance of power”، traditional understanding of transition power theory is incapable of answering to today's complex international system. So، it requires revision in its concepts and components to make it consistency with today’s international system and region. According to this، the hypothesis of the paper is that with bifurcation of transition in today’s complex international system، it seems that Dual hierarchical system with US leadership in security and China in economy is shaping East Asia order. Given to this، the methodology of the article is inductive-deductive which is involve using theory and quantitative methods in assessing the application of the theory based on the World Bank، the United Nations Conference on Trade and Development (UNCTAD) and the Stockholm Institute for the Study of Peace (SIPRI) databases
خلاصه ماشینی:
به این ترتیب ، ماهیت پیچیده سیستم بین المللی کنونی که مهم ترین مشخصۀ آن عدم قطعیت ، سیال بودن ، وابستگی حساس ، پراکندگی و چندبعدی بودن قدرت است ( ,Mrotzek ٢٠١٠ ,Hobden Cudworth ;٢٠١١)، تحلیل سنتی از گذار قدرت را که تعادل در سیستم را در سلطۀ یک قدرت و در همۀ ابعاد حیات سیاسی مفروض میگرفت ، زیر سؤال میبرد و به تحلیلی ایستا از سیستم بین الملل متهم میکند.
در ادامه تلاش میشود متغیرهای مهم و شاخص های گذار قدرت به عنوان هستۀ سخت این نظریه در شرق آسیا ارزیابی شده و به طور تجربی به کار گرفته شود که خود گویای فرایند گذار قدرت از ایالات متحده به چین در جهان و از ژاپ به چین در منطقه است .
این مسئله در کنار اقدامات اخیر این کشور در دریای چین جنوبی نشان میدهد که نه تنها تعهدی شفاف و مشخص به قواعد و هنجارهای پذیرفته شده موجود همچون تعهد به عدم تهدید یا استفاده از زور مقرر در اعلامیۀ قواعد رفتاری دریای چین جنوبی سال ٢٠٠٢ ندارد، بلکه شواهد حاکی از آن است که در تلاش برای دستکاری قواعد یا جهت دهی دوباره دستور کارهای امنیتی و اقتصادی در مسیری متفاوت از مسیر سنتی و اصلی طرح های منطقه ای است » ( :٢٠١٥ ,Lim ٢٩٥) که بخشی از تلاش قدرت چالشگر برای پیوند بین نقش و قدرت برای صعود به چرخۀ فوقانی قدرت به شمار میرود.