چکیده:
مروری بر مفهوم بدیههسرایی سازمانی که از موسیقی جاز وارد مطالعات سازمانی شده و پذیرفته شده است، نشان داد که ریشههای قوی و سابقه غنیای از این مفهوم در شعر و ادب فارسی وجود دارد. استفاده از مفهوم بومی بدیههسرایی علاوه بر تسهیل معرفی آن به مدیران ایرانی فرصتی برای توسعه چارچوبهای مفهومی آن فراهم میکرد. این پژوهش کیفی بینرشتهای که با روش دادهبنیان و استفاده از مصاحبه با استادان ادبیات فارسی و یک گروه کانونی از دانشجویان دکتری مدیریت برای تعمیم نتایج مصاحبهها به محیط سازمانی انجام شده است، پیشنهاد میکند که برای تقویت بدیههسرایی سازمانی، که به سازمانهای پاسخگو، سریع و متعادل منجر میشود، باید بهبود منابع سازمانی چون دانش عمومی و تنوع مهارتها؛ ابزارهای تفسیر سریعتر تغییرات محیطی؛ حافظه درون و برون سازمانی؛ زیرساختهای لازم برای تجزیهوتحلیل سریع گزینههای موجود؛ انسجام و اعتماد بین کارمندان؛ انعطافپذیری سیستمهای تامین و عرضه؛ بهبود جریان اطلاعات سازمانی و بهبود مهارت پذیرش تغییرات در منابع انسانی را درنظر داشت. ما همچنین به این نتیجه رسیدهایم که ساختارهای سازمانی کوتاه، یک فرهنگ اکتشافی قوی و یک جامعه و بازاری که نوآوریها را تمجید میکند، از الزامات محیطی شکلگیری سازمانهای بدیههسرا هستند.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش کیفی بینرشتهای که با روش دادهبنیان و استفاده از مصاحبه با اساتید ادبیات فارسی و یک گروه کانونی از دانشجویان دکتری مدیریت برای تعمیم نتایج مصاحبهها به محیط سازمانی انجام شده است، پیشنهاد میکند که برای تقویت بدیههسرایی سازمانی، که به سازمانهای پاسخگو، سریع و متعادل منجر میشود، باید بهبود منابع سازمانی چون دانش عمومی و تنوع مهارتها؛ ابزارهای تفسیر سریعتر تغییرات محیطی؛ حافظه درون و برون سازمانی؛ زیرساختهای لازم برای تجزیهوتحلیل سریع گزینههای موجود؛ انسجام و اعتماد بین کارمندان؛ انعطافپذیری سیستمهای تأمین و عرضه؛ بهبود جریان اطلاعات سازمانی و بهبود مهارت پذیرش تغییرات در منابع انسانی را درنظر داشت.
بدیههسرایی، بدیههسرایی سازمانی، انطباق با محیط، مدل بومیشده، پژوهش بینرشتهای مقدمه با افزایش سرعت تغییرات، پیچیده و نامشخصتر شدن روابط بین پدیدههای محیط سازمانی، برنامهریزی عقلایی و رسمی بلندمدت و حتی کوتاهمدت و اجرای بندبهبند آن به این دلیل که تطبیقپذیری سازمانها با محیط را محدود خواهد کرد، انتقادهای بسیاری را به دنبال داشته است؛ بنابراین پایههای رویکرد برنامهریزی مرسوم یعنی ایدهآل دانستن عقلانیت متزلزل شده و هدف ابزارهای برنامهریزی راهبردی بهجای تأکید بر یک برنامه مکتوب بهسمت پردازش عقلایی در حین استفاده از ابتکارات (خلاقیتهای خارج از برنامه تدوینشده) متمایل شده است (Wolf & Floyd, 2017).
مطالعات مربوط به بدیههسرایی -اصطلاح بداههنوازی مناسبتر است چراکه مطالعات موجود مفهوم آن را از موسیقی جاز گرفتهاند- که در محیط سازمانی انجام شده است، حاکی از آن است که این مفهوم میتواند خواستههای مطلوبی را در جهت تقویت نوآوری، تیمهای توسعه محصولات جدید، پویایی بین فرهنگی سازمانی، تغییر سازمانی و حافظه سازمانی را بهدنبال داشته باشد (Leybourne et al.