چکیده:
ساختار ساختارها در دیوان ناصرخسرو بر وجه غالب «خردگرایی» استوار است و تمام مایگانها و ساختارهای کوچک و بزرگ در اشعار ناصرخسرو حول آن سامانمند میشوند یا از طریق تقابل با یکدیگر آن را تقویت میکنند و کارکرد اثبات مدّعای شاعر حول محور یقین (و نه حدس و ظن) میگردد. ساختار اندیشهای دیوان ناصرخسرو (در ساحت سیاسی، مذهبی و ...) بر مبنای تقابل و تضاد با دستگاه حاکمه خلفای عباسی و سلجوقیان بنا نهاده شده است و شاعر همیشه «خرد» را معیار قضاوت خود برای محاجه و غلبه بر مخالفان قرار میدهد و حتی اعتقادات اسماعیلی خود را با رویکردی خردگرایانه مطرح و اثبات میکند. «تمسک به دین (خاصه مذهب اسماعیلیه) حول محور خرد برای نجات از دنیا» درونمایه اصلی دیوان ناصرخسروست و خوشههای تصویری مرتبط با آن بیشتر تصاویر کانونی دیوان را تشکیل میدهد. بوطیقای هنری او بر محاکات استوار و جهان و قوانین آن در دیوان، ثابت و عقلپسند است. بسامد بسیار زیاد واژگان مرتبط با موتیف «خرد»، ساختار نحو استدلالی، استفاده متعادل از صور خیال، وجود مناظرهها و ... از مولفههای وجه غالب «خردگرایی» در ساختار ساختارهای دیوان است و سبب تفوّق قطب مجازی زبان بر قطب استعاری و زبان روشن، تکمعنا و صریح اشعارش شده است. نتیجه نهایی اینکه عناصر، مایگانها و ساختارهای گوناگون دیوان ناصرخسرو تابعی است از ساختار ساختارهای عصرش. این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی است و بر اساس آرا و رویکردهای ساختارگرایان و فرمالیستها انجام شده است.
Structure of structures in Naser Khosrow poem based on rationality dominant. All large and small poem structures are systematically about structure of structures or enhance it through interaction with each other، and functioning proof of claim of the poet around the certainty instead of speculation and suspicious. Thought structure of the Naser kosrow’s poem (in politics and religious، etc.) based on contrast with Abbasid and Seljuk government. He was not only considering “wisdom” as judgment criterion to argue and dominant on oppositions، but also raising and proving his Ismaili beliefs based on rational approach. “Adherence to religion (especially Ismaili sect) revolving around individual to escape from the world” is the contents of the Naser kosrow poem and its related pictorial clusters composed of focal pictures of his poem. His artistic poetics based on imitation of the world and its rules in poem is stable and rational. Ultra- high frequency in” wisdom” meaning، balanced usage of imagery and debates are the components of the rationality dominant in structure of structures in Iran and they are causing the superiority of virtual pole to the metaphorical pole of the clear، single meaning، and explicit language of his poem. In this qualitative and part quantitative study، this study is exploratory in terms of purpose and conducted through investigating the views of structuralist and formalist approaches.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر، در ساختار بلاغی دیوان ناصرخسرو، عناصر صورت جدا از معنا و در خدمت آن فرض شـده انـد؛ بنـابراین «دو وظیفۀ اساسی را بر دوش میکشند: ١) توضیح و تأکید معنا؛ ٢) آرایش و تزیین معنا» (فتـوحی، ١٣٨٩)؛ از ایـن رو شـگرد بلاغی اصلی و مسلط در ساختار ادبی اشعار ناصرخسرو، تشبیه و تمثیل است ؛ زیرا در توضیح و تبیین اندیشـه کـاربرد بـالایی دارد و بهترین ابزار برای بیان محاکات و تقلید از طبیعت و حقیقت نمایی است : چـــون الفـــی بـــود مردمـــی بـــه مثـــل چـون کــه الـف مردمــی کنــون نــون شــد؟ (44/7) قصاید و اشعار ناصرخسرو اغلب فرم و کلیت دارند، اما گاه اگر برخی ابیات و اجـزا و تصـاویر آن سـاقط شـود، نقصـی پررنگ در شکل و محتوای قصیده مشهود نمیشود؛ بنابراین ساخت کلی برخی قصـاید و قطعـات ناصرخسـرو (بـه ویـژه در محور عمودی) اندام وار نیست و گاه حذف ابیات و تصاویر و جابه جایی آنها به اندیشه و معنـای شـعر خللـی وارد نمـیکنـد (مانند کاربست زیاد قاعدة حذف در قصیدة بررسیشده (نمودار شمارة ١).
نتیجه این پژوهش نشان میدهد: ١- ساختار ساختارها در دیوان ناصرخسرو بر پایۀ وجه غالب «خردگرایی» استوار است و تمـام مایگـان هـا و سـاختارهای کوچک و بزرگ در اشعار ناصرخسرو حول آن سامانمند میشوند یا از طریق تقابل با یکدیگر آن را تقویت میکنند و کـارکرد اثبات مدعای شاعر حول محور یقین دارد و نه حدس و ظن .