چکیده:
هدف این پژوهش، واکاوی امر کارناوالی در فرهنگ عامیانه و بررسی امکان مقاومت در برابر قدرت سیاسی مسلط و تکصداست. پارادایم غالب در ساحت اندیشهورزی دوران جدید، زبان را ابزار جدید فهم جهان معرفی میکند و آن را موقعیتمند و برآیند بافتار اجتماعیاش میداند و صداها بیانگر منافع، علائق و ایدئولوژیهای متفاوتاند و در نتیجه، زبان حوزهی منازعات سیاسی-اجتماعی تلقی میشود. بنا به رای باختین، دو گفتمان عمده در جامعه وجود دارد: گفتمان جدی و رسمی و گفتمان غیررسمی و خنده. گفتمان نخست غالبا دلالت بر دستگاه حکومت و نهادهای قدرت دارد که عبوس و صامت تلقی میشوند و گفتمان دوم نیز بر زندگی روزمره، زبان و ادبیات عامیانه. باختین کارناوال را بهترین محل نمود و شکلگیری مقاومت و تحقق چندصدایی میداند. محقق در این پژوهش کوشیده است به دنبال ردیابی و واکاوی عناصر کارناوالیته، از جمله مهمترین مولفهی آن، یعنی «چندصدایی»، با تبیینی جامعهشناختی، مسئلهی شکلگیری مقاومت در زبان عامیانه را ارزیابی کند. بنا به رای باختین، میان بروز چندصدایی (پلورالیسم آوایی) در وضعیت استبدادی و وجود طنز در زبان عامیانه رابطه ی ایجابی وجود دارد. این پژوهش وجود چنین رابطهای را تحقق امکان مقاومت در زبان عامیانه میداند.
خلاصه ماشینی:
بنابراين در اين ديدگاه ، قدرت را ميتوان در شبکه اي از ارتباط و نه به صورت ذاتي با شکل هاي ملموس و از پيش تعين يافته تحليل کرد و فرهنگ نيز در رابط ه اي پيچيده با قدرت قرار دارد، چراکه »شبکه اي معنايي است با ذخيره ي ادراکي و تجويزي و تحريکي خاص که چگونگي نگاه کردن به جهان و فهم و تفسير آن و الگوهاي رفتاري را به کنش گران القا ميکند و زبان در اين ديدگاه ، نظامي از قاعده ها و مقوله هاي خاص است که اين شبکه ي معنايي، ذخاير ادراکي و الگوهاي رفتاري آن را حمل ميکند« و حتي به بازتوليد، تغيير و تبديل آن دست ميزند.
در متون ادبي، در زبان عاميانه به ويژه طنز، مخاطب تلاشي را احساس ميکند براي رهايي از فرهنگ مرکزگرا و تکصدا خاصه در دوره اي استبدادي و علاوه بر اين ، پژوهش انجامشده بستري ايجاد ميکند تا امکان بررسي و تدقيق در رويکرد باختين به مقولهي خنده و نسبت آن با مفهوم قدرت /مقاومت ايجاد شود و نگاهي علمي به طنز و به طورکلي خنده ، خاصه در نسبت با امر سياسي شکل بگيرد.
٣. واکاوي امر کارناوالي و مؤلفه هاي آن از نظر باختين ، کيفيات خاکي و محسوس و حتي وقيح زندگي روزمره ، قدرت نمادين زيادي براي مبارزه با جديت تکبعدي فرهنگ رسمي دارد.
»در وضعيت کارناوال ، طنز و خنده ، ابزاري براي ناديده گرفتن ميل فرهنگ رسمي به تکصدايي کردن جامعه و شکستن فضاي استبدادي به سود تکثر و چندصدايي يا چندآوايي ً و نهايتا ديالوگ است و اين حقيقت را باختين در خنده نهفته ميداند.