چکیده:
درک الفاظ و واژگان قرآن کریم یکی از معیارهای فهم این کتاب آسمانی است و هر مفسری برای ارائه نظر خویش و بیان تفسیر خود نسبت به آیه باید متکی به معانی الفاظ باشد و روابط معنایی واژگان را مورد توجه قرار دهد. اما آیا معنای ظاهری واژگان یا معانیای که در معنای استعمالی واژگان دیده شده، میتواند مدار فهم قرار گیرد یا آن معانی میتواند اعم از آن معنای مستعمل قرار گیرد؟ این پرسش را بدینسان در تفسیر المیزان مورد بررسی قرار میدهیم که علامه طباطبایی معتقد است واژگان قرآن کریم گنگ نیستند زیرا قرآن کریم کتاب هدایت است و برای اینکه مخاطب را به هدف متعالی برساند، معانی را آشکارا و بدون هیچگونه پیچیدگی بیان مینماید. در این مقاله سعی شده است سیر تحول معنایی واژه از منظر علامهمورد بررسی قرار گیرد و این مطلب اثبات شود که هرچند تحول معنایی واژه بیش از یک معنا را برای آن بیان میدارد؛ اما در حقیقت، معنای تحول یافته دارای ارتباط تنگاتنگ با معنای اصلی است و به عبارت دیگر با روشها و فرآیندهایی چون استعاره، در برگرفتن معنای مجرد بهجای محسوس، توسیع و تنزیل معنایی واژگان، دلالتی جدید در برگرفته که مبتنی بر همان معنای قدیمی و اصلی خود است. بررسی جایگاه تحول معنایی واژگان در تفسیر المیزان با هدف توجه به این جنبهی مهم تفسیری برای تبیین جایگاه ارزشمند این تفسیر شیعی هدفی است که این تحقیق میکوشد با روش توصیفی- تحلیلی و ذکر نمونههایی چند از آیات قرآن کریم به آن بپردازد. واژگانی چون: «اجل، السحت، اخبات، ریح و ...» نمونههایی است که در این نوشتار و در روند تحول معنایی خویش از معنایی متفاوت ولی مرتبط با معنای اصلی خویش برخوردار شدهاند که علامه طباطبایی (ره) با بیان شیوا و عالمانهی خود در ضمن تفسیر خویش از آیات، به این مهم پرداخته است.توجه به تحول دلالتهای واژگان به دنبال بیان این مطلب است که الفاظ قرآن کریم، تنها محدود به معانی ظاهری آن نیست بلکه مشتمل بر روح معناست.
خلاصه ماشینی:
com فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش های ادبی ـ قرآنی (دانشگاه اراک) سال ششم / شمارٔە سوم / پاییز ١٣٩٧ معنایی واژه بیش از یک معنا را برای آن بیان میدارد؛ اما در حقیقت ، معنای تحول یافته دارای ارتباط تنگاتنگ با معنای اصلی است و به عبارت دیگر با روش ها و فرآیندهایی چون استعاره ، در برگرفتن معنای مجرد به جای محسوس ، توسیع و تنزیل معنایی واژگان ، دلالتی جدید در برگرفته که مبتنی بر همان معنای قدیمی و اصلی خود است .
با توجه به اینکه تحول معنایی واژه را از معنای اصلی خود جدا نموده و معنایی جدید به آن میبخشد، میتوان گفت : این مبحث ارتباط تنگاتنگ با مسئله ی چندمعنایی و اشتراک لفظی دارد که یک واژه را از منظر معانی متعدد مورد بررسی قرار دهند لذا برای بررسی این موضوع ، نگاهی گذرا به توضیح و بیان تمایز این موارد داشته و درنهایت تحول معنایی واژگان از طریق توسیع معنایی، تخصیص معنایی، انتقال از معنای محسوس به مجرد و استعاره در تفسیر المیزان مورد توجه قرار میگیرد ١-١- پیشینه بحث در ارتباط با موضوع مورد بررسی کتب و مقالات متعددی نگاشته شده است که نویسندگان تحلیل های متنوعی از آن ارائه داده و آثار ارزشمندی در این زمینه به رشته ی تحریر در آمده است .
این پژوهش نیز مبتنی بر بررسی تحول معنایی و روح معنا مبتنی بر فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش های ادبی ـ قرآنی (دانشگاه اراک) سال ششم / شمارٔە سوم / پاییز ١٣٩٧ عناوین فرعی چون : توسیع معنا، تخصیص ، انتقال معنا از محسوس به مجرد و استعاره است که به گونه ای دارای معانی متعدد ولی در اصل یکی هستند.