چکیده:
در بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی ضرورت دارد تا انگیزه و منافع نیروهای اجتماعی و بازیگران دخیل در آن روند مورد ارزیابی قرار گیرد. در خصوص انقلاب مشروطیت ایران و حوادث پس از آن نیز باید نقش بازیگران و عوامل دخیل در این تحولات به دقت بررسی شود. این مقاله تلاش می-کند تا به بررسی نقش نیروهای مختلف اجتماعی در روند انقلاب مشروطیت ایران و حوادث پس از آن بپردازد. در واقع مساله اصلی این مقاله این است که نیروهای اجتماعی آن دوره ایران چه نقشی در این انقلاب و حوادث پس از آن داشتند؟ کدام نیروها نقش فعالی داشتند و کدامیک منفعلانه از کنار آن گذاشتند و نقش خاصی را بر عهده نداشتند؟ فرضیه ما نیز اینست که نیروهای اجتماعی شهری نقش مهمی در مشروطیت بر عهده داشته و نیروهای اجتماعی غیرشهری نقش منفعلانه ای داشتند.
خلاصه ماشینی:
نکته مهم در تحلیل نقش نیروهای اجتماعی در مشروطیت این است که در جامعه ایران آن دوره، بهدلیل مدیریت قبیلهای و حکومت صاحبان آب و زمین و احشام بر کشور، طبقه و نزاع طبقاتی شکل نگرفت (ازغندی، 1389: 105).
در عین حال باید توجه داشت که دسته اخیر نیز خواهان مشروطه بودند اما آن را در تطابق کامل با شریعت میخواستند که این گرایش در نهایت به شکلگیری هیئت مجتهدان طراز اول در مجلس برای تطبیق قوانین موضوعه با شریعت انجامید و در قالب اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه تثبیت شد.
یکی از پیشروان جریان روشنفکری در ایران، میرزا صالح شیرازی صاحب روزنامه «کاغذ اخبار» بود که در تلاش برای دستیابی ایران به نوسازی بر ضرورت اخذ دانشهای نوین و مفید غرب و نیز اقتباس مسائلی همچون نظام پارلمانی، حکومت قانون، برابری، محدود نمودن قدرت شاه و...
اگرچه بورژوازی دلال بهدلیل منتفع شدن از مراوده با شرکتهای خارجی در انقلاب شرکت نداشت، اما کلیه بازرگانان و اصناف و پیشهوران مستقل و بومی در مشروطه نقش حمایتی مهمی را ایفا نمودند، هرچند به تدریج و با کمرنگ شدن صبغه مذهبی مشروطیت و فاصله گرفتن روحانیون از آن، بازاریها نیز بخش زیادی از حمایت خود از مشروطه را بازپس گرفتند.
در مجموع باید گفت طبقه کارگری در ایران بصورت جدی وارد مبارزات مشروطه شد و برای کسب آن نیز تلاش کرد، اما بهدلیل محدود بودن تعدادش نتوانست تاثیر قاطعی بر روند تحولات مشروطیت داشته باشد.