چکیده:
این مقاله بر آن است تا چگونگی تحول در فرآیند جریان اسلامگرایی در سالهای پس از تاسیس نظام سکولار در کشور ترکیه و چگونگی رشد و گسترش این جریان در یک نظام دین ستیز را مورد مطالعه قرار داده و نشان دهد که چگونه تغییرات ساختاری در دهههای گذشته بر رشد اسلامگرایی در این کشور تاثیر داشته است.
نویسنده این مقاله در صدد است تا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی به این سوال پاسخ دهد که تغییرات در ساختار سیاسی و اقتصادی ترکیه از زمان تاسیس نظام لائیک در این کشور تا دستیابی حزب عدالت و توسعه به قدرت، چه تاثیری بر ظهور و رشد جریان اسلامگرایی داشته است؟ و همچنین عوامل موثر در تغییر رویکرد این جریان از آرمانگرایی به عملگرایی در یک دهه اخیر چه بوده است؟
یافتههای پژوهش نشان میدهد که جریان اسلامگرایی در ترکیه، در آغاز به صورت یک گفتمان آرمانگرا و ایدئولوژیک محور، در تقابل با گفتمان سکولاریسم شکل گرفت، سپس و به تدریج با تغییر در رویکرد خود از آرمانگرایی به عملگرایی، در همگرایی با آن پدیدار شد.
خلاصه ماشینی:
نویسنده این مقاله در صدد است تا با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی به این سوال پاسخ دهد که تغییرات در ساختار سیاسی و اقتصادی ترکیه از زمان تأسیس نظام لائیک در این کشور تا دستیابی حزب عدالت و توسعه به قدرت، چه تأثیری بر ظهور و رشد جریان اسلامگرایی داشته است؟ و همچنین عوامل مؤثر در تغییر رویکرد این جریان از آرمانگرایی به عملگرایی در یک دهه اخیر چه بوده است؟یافتههای پژوهش نشان میدهد که جریان اسلامگرایی در ترکیه، در آغاز به صورت یک گفتمان آرمانگرا و ایدئولوژیک محور، در تقابل با گفتمان سکولاریسم شکل گرفت، سپس و به تدریج با تغییر در رویکرد خود از آرمانگرایی به عملگرایی، در همگرایی با آن پدیدار شد.
شاید بتوان گفت عدم توافق میان احزاب موجود برای تشکیل کابینه و اختلافات گسترده میان گروهها و قومیتهای مختلف از جهت سیاسی از یک طرف و مشکلات اقتصادی چون افزایش تورم و بیکاری، کاهش ارزش پول ملی در مقابل دلار و افزایش تنشهای اجتماعی از سوی دیگر از دلایلی بود که ارتش ترکیه را بر آن داشته است تا به بهانه دفاع از مبانی آتاتورک دست به کودتا بزند، اما در واقع این رشد جریان اسلامگرایی و شعارها و برنامههای حزب سلامت ملی به رهبری اربکان بود که ارتش را بر آن داشت تا در عرصه سیاسی دخالت کند.