چکیده:
هدف علم مسئله مورد مناقشه بین رئالیستها و مخالفانشان است. رئالیستها معتقدند هدف علم دستیابی به نظریههایی است که توصیف و تبیین صادقی از جهان بهدست دهند. برای پاسخ به این مسئله که چرا باید هدف فعالیت علمی و معرفتی را چنانکه رئالیستها اصرار دارند رسیدن به صدق قرار دهیم پاسخهای متنوعی داده شده است. این مقاله بر آن است برای این مسئله پاسخی کانتی را در زمینة بحث رئالیسم علمی بازسازی کند. به این منظور نشان داده شده است که آراء کانت در زمینه صدق این ظرفیت را ایجاد میکند که به رغم عدم وجود معیاری برای تشخیص صدق، آن را به مثابه یک ایده تنظیمی و بهعنوان یک وظیفه اخلاقی و انسانی بپذیریم. در عین حال می توان با بهرهبرداری از این ظرفیت در نظریه کانت و با کنار گذاشتن موجهگرایی در معرفتشناسی، پاسخ کانت را بهبود بخشید تا انتخاب صدق به عنوان هدف علم «تصمیمی دلبخواهی» تلقی نشود.
خلاصه ماشینی:
پس چرا چنان که رئاليست ها اصرار دارند، بايد جستجوي صدق و حقيقت را به عنوان هدف فعاليت علمي و معرفتي قرار دهيم و توصيه کنيم ؟ پاسخ هاي طبيعت گرايانه که ما را به مطالعه و بررسي تاريخ علم فرا ميخواند به نتيجه نميرسد؛ زيرا ما را به گونه اي درگير بررسيهاي تاريخي ميکند که هر کس بر اساس پيش فرض يا پاسخ مورد نظر خود ميتواند شواهد تاريخي را در تأييد ديدگاه خود بازسازي کند.
آراء کانت در زمينۀ صدق اين ظرفيت را ايجاد ميکند که به رغم عدم وجود معياري براي تشخيص صدق ، آن را به مثابۀ يک ايدة تنظيمي و به عنوان يک وظيفۀ اخلاقي و انساني بپذيريم .
يک ويژگي تعريف کانت از صدق وقتي ميگويد «حکم وقتي صادق است که با جهاني يا شـيئي که به طريقي متعين شـده اسـت تطابق داشته باشد»، اين است که از نظر متافيزيکي خنثي اسـت ؛ يعني قيدي غير از شکل صوري و منطقي براي اين که چيزي شــيء محســوب شــود وجود ندارد.
هانا در بازسازي خود از نظريۀ صدق کانت معتقد است که او در شرط صوري خود به نوعي رابطۀ تطابق را به صورت رابطۀ تناظر يکريختي سمانتيکي از يک حکم به شيء واقعي تفسير ميکند تا مشکل دور را برطرف کند (٥٠ ,٩ Ak :١٩٩٢ ,Kant).