چکیده:
شناخت حقیقت وحی و چگونگی نزول آن، همواره دغدغه اندیشمندان و صاحبنظران بوده است. هرچند
پیبردن به ماهیت وحی و ارائه تعریف حقیقی از آن، شاید ناشدنی باشدء ولی نظریهپردازان کوشیدهاند تا در
توصیف و تشریح آن بهاندازه تلاش و فهم خود مطالبی بیان کنند. در این زمینه، دیدگاههای گوناگونی مطرح
شده است که از جمله آنها دیدگاه «تجربه دینی» است. براساس این دید گاه که در واقع ریشه در مسیحیت دارد
و از سوی برخی روشنفکران مسلمان همچون عبدالکریم سروش جانبداری شده است، پیامیر با خدا روبهرو
میشود. در این روبهرویی، هیچ کلام یا گزارهای القا نمیشود؛ بلکه «وحی» تفسیر و گزارش پیامبر از تجربه
شخصی خویش است. سروش به دنبال حل مشکلات وحی است و می کوشد تا تبیینی طبیعی از آن ارائه دهد. در
این تبیین، پیامبر هم نقش صورت دهی به وحی را دارد و هم در درونمایههای وحی دخالت میکند. این نظریه
ا زآنجا که به یکسان انگاری وحی و تجربه دینی میانجامد و وحی را به تجربه دینی فرو میکاهده لوازم
دفاعناپذیری را درپی دارد که با نقد بسیاری از سوی متکلمان و دینباوران سنتی روبهرو شده است.
مقاله پیشرو، با طرح دیدگاههای گوناگون درباره وحی، به نقد و بررسی آرای سروش پرداخته و در پایان،
دیدگاهی را که همسو با قرآن و سنت و مورد پذیرش حکیمان و فیلسوفان مسلمان است، مطرح میکند.
خلاصه ماشینی:
البته گفتنی است که گاهی در انتقاد به مطالب ایشان، افراط و بیانصافی شده است؛ برای نمونه، درباره عبارت «در قبض و بسط تئوریک شریعت، سخن از بشری بودن و تاریخی بودن و زمینی بودن معرفت دینی میرفت و اینک در بسط تجربه نبوی، سخن از بشریت و تاریخیت خود دین میرود» (سروش 1378، پیشگفتار، ص7)، برخی چنین پنداشتهاند که میان دیدگاه اعراب عصر جاهلی و دانشمندان مادی عصر روشنگری و دیدگاه سروش فرقی نیست و حقیقت همه این دیدگاهها را تنها بشری بودن وحی و دین تشکیل میدهد (طاهری، 1384الف، ص36)؛ در حالی که چنین برداشتی حتی از ظاهر این عبارت، نادرست است؛ چراکه منظور ایشان از بشری بودن، نفی جنبه افلاکی و آسمانی وحی نیست، بلکه میخواهد بگوید ما در این گفتار، به بررسی جنبههای بشری دین میپردازیم.
ازاینرو، وقتی پیامبر اکرم( وحی را دریافت میکرد، همیشه بیم آن داشت که مبادا آنچه میگیرد، از ذهن او محو شود و درنتیجه، بهمحض آنکه وحی را میگرفت، آن را بر زبان میآورد که آیه زیر به این امر اشاره دارد: «ولاتعجل بالقرآن من قبل أن یقضی إلیک وحیه» (طه: 114) و در آیه دیگر، خداوند به او تضمین داده است که ما با خواندن خود، بیم نسیان را از تو میزداییم: «سنقرؤک فلاتنسی» (اعلی: 6) اما الهامات، غرایز و تجربههای دینی اینگونه نیستند، بلکه انسان در درون خود تنها کشف معنایی را احساس میکند.