چکیده:
آثار ادبی به نحو اعم و رمان به نحو اخص در بسترهای اجتماعی» سیاسی و فرهنگی با
ویژگیهای مختص به آن شرایط آفریده میشوند و بر آن شرایط هم تاثیر میگذارند. رویکرد
نوتاریخگرایی که بر مبنای نظریات گرینبلت و میشل فوکو به وجود آمد فراتر از رویکرد
تاریخ گرایان سنتی حرکت میکند که تنها به متن اهمیت میدادند یا فقط شرایط تاریخی و
اجتماعی موثر در خلق اثر را ملاک ارزیابی میدانستند. در این مقاله» براساس نظریة
نوتاریخگرایی گرینبلت و فوکوء شرایط تاریخی و اجتماعی و زندگینامة دو نویسنده در خلق
جای نحالی سلوچ و خوشههای حشم و شباهت میان آن دو و نیز شیوة بازنمود آن شرایط در
هر دو اثر موضوع پژوهش قرار گرفته است. همچنین تعامل اثر آنها با آثار دیگر در زمان و
مکان خلق اثر به عنوان مولفههای بیرونمتنی و سبک» گفتمان, قدرت و تغییر هویت به عنوان
مولفههای درونمتنی بررسی میشوند.
خلاصه ماشینی:
در ايـن مقالـه ، براسـاس نظريـۀ نوتاريخگرايي گرينبلت و فوکو، شرايط تاريخي و اجتماعي و زندگي نامۀ دو نويسنده در خلـق جاي خالي سلوچ و خوشه هاي خشم و شباهت ميان آن دو و نيز شيوة بـازنمود آن شـرايط در هر دو اثر موضوع پژوهش قرار گرفته است .
ذهن دولت آبادي از اصلاحات ارضي و آسيب ها و پيامدهاي آن تـأثير بسـيار ملموسـي پذيرفته است و آن را در جاي خالي سلوچ در زندگي خانواده اي فقيـر در روسـتايي در جنوب خراسان به تصوير مي کشد که با از دست دادن زمين و نبـود درآمـد مجبـور بـه مهاجرت مي شوند.
گفتمـان و سلطۀ قدرت در هر دو رمان با زمين داران و صاحبان سـرمايه اسـت : در جـاي خـالي سلوچ قدرت در دست خرده مالکان و نيز اهالي زمينج و در خوشه هاي خشم در دسـت صاحبان زمين هاست که همان صاحبان شرکت ها و بانک هـا هسـتند و گفتمـان آنهـا در رمان شنيده مي شود، اما هر دو نويسـنده ، بـا اختصـاص دادن بخـش اصـلي داسـتان و چالش ها و گفتمان هاي مطرح در آن به مرگان و خانوادة او در کتاب دولت آبادي و جاد و خانواده اش در رمان اشتاين بک ، به عنـوان نماينـدگان حاشـيه نشـين و طبقـۀ ضـعيف جامعۀ روستايي ، فشار و حجم قدرت تحميلي و گفتمان طبقۀ حاکم را نشان مي دهند و بيان تا حد امکان دقيقـي از واقعيـات اجتمـاع را پـيش روي خواننـده مـي نهنـد تـا بـه معضلات جامعۀ آن دوره بنگرند.