چکیده:
ساختار مناسب و کارآمد، اولین و مهمترین عامل برای رسیدن به اهداف کلان در تمامی نظامها از جمله نظام ورزش است. بنابراین هدف از اجرای تحقیق حاضر، مطالعه تطبیقی ساختار ورزش ایران و کشورهای منتخب اروپا بود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و با روش توصیفی- تطبیقی در سال 1395 انجام گرفت. بهمنظور مقایسه ساختار ورزش ایران و کشورهای منتخب اروپایی (آلمان، استونی، بریتانیا، ترکیه، دانمارک، لهستان، نروژ و هلند) جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مربوط به ساختار ورزش کشورهای منتخب با بررسی کتب، مجلات علمی، پایگاههای اطلاعرسانی و ... جمعآوری شد. اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل ساختار ورزش ایران نیز با مطالعه قانون اهداف، وظایف و تشکیلات سازمانهای مختلفی که در عرصه ورزش فعال هستند، از طریق رجوع به سایتهای سازمانها و همچنین مطالعه اساسنامه تشکیلاتی و مطالعه کتب و برنامههای راهبردی سازمانهای مربوط جمعآوری شد و سپس با استفاده از مدل بردی، چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه تطبیق ساختار انجام شد. نتایج نشان داد که در ارتباط با بعد ساختاری، علیرغم اشتراک در بسیاری از اصول و مبانی، روش و سازوکارهای اجرایی به کار گرفته شده در ایران و کشورهای منتخب با یکدیگر متفاوت است. کوچکی و کمحجم بودن ساختار، پرهیز از بوروکراسی، حذف وظایف موازی و مشترک دستگاهها، توزیع متوازن اختیارات و قدرت میان واحدهای سازمانی، تبیین دقیق و روشن ارتباطات بین واحدها، مشخص نمودن شرح وظایف شفاف برای تمام نهادها، تقسیمکار ملی و هماهنگی بین نهادها و برقراری انسجام و یکپارچگی از مهمترین اصولی است که باید رعایت گردد.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش نتایج حاصل از مطالعه و مقایسه در مورد جنبه های مختلف ازجمله: سازمان اصلی متولی ورزش، نقش دولت در ورزش، نقش دولت های استانی، نقش دولت های شهری، فدراسیون های ورزشی، کمیته ملی المپیک، باشگاه ها، اسناد بالادستی ورزشی و ساختار تأمین بودجه در ایران و کشورهای منتخب اروپایی به تفکیک در جداول 1 و 2 توصیف (مرحله اول مطالعه تطبیقی) شده است.
در پایان، باتوجه به ساختار ورزش کشورهای منتخب و ایران و همچنین نتیجه گیری مباحث و مقایسه نتایج این تحقیق با تحقیقات مرور شده می توان چنین اظهار کرد که در بعد ساختاری، علی رغم اشتراک در بسیاری از اصول و مبانی، روش و سازوکارهای اجرایی به کار گرفته شده در کشورها با یکدیگر متفاوت است.
همان طور که عنوان گردید در سازماندهی ورزش کشور نیز ضمن حذف وظایف موازی و مشترک دستگاه ها، توزیع متوازن اختیارات و قدرت میان واحدهای سازمانی، تفکیک وظایف اجرایی از حوزه ستادی و محدود نمودن فعالیت حوزه ستادی به اعمال سیاست گذاری، تقویت بخش خصوصی و مشخص نمودن ارتباطات بین واحدها، شرح وظایف روشنی برای تمام سازمان ها و نهادهایی که میتوانند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در گسترش ورزش نقش داشته باشند، تعریف شود و با هم سو کردن فعالیت ها با اهداف و سیاست ها، بین کلیه دستگاه ها انسجام و هماهنگی برقرار گردد.