چکیده:
«رزم¬نامه کنیزک» عنوان برگزیده اکبری¬مفاخر برای منظومه¬ای گورانی درباره یکی از نبردهای افراسیاب با ایرانیان است. این گونه نبرد¬ها که فرزندان و نوادگان رستم در آن حضور دارند، معمولا پس از ماجرای هفت¬لشکر دوم شکل می¬گیرند و تنها در جزئیّات با هم اختلاف دارند. از اختلافات جزئی این روایت با روایات دیگر، حضور کنیزکی است که خبر هجوم افراسیاب به ایران را به فرامرز، جهانگیر و سام می¬دهد و ظاهرا همین اختلاف، عنوان منظومه را تعیین کرده است. اکبری¬مفاخر معتقد است که این منظومه، روایتی گورانی از یادگار زریران پارتی است و در بخشی از مقدّمه کتاب، علاوه بر همسان¬سازی این دو روایت، خلاصه¬ای از داستان را با رویکردی مقایسه-ای نقل کرده است. نگارنده قصد دارد به بررسی دقیق¬تر جوانب مختلف این اثر بپردازد.
خلاصه ماشینی:
این کار از دستبردهای معروف عمرو امیه است: زمانی بگردید گرد سپاه به دل گفت ناکرده کاری به کاممیان سپاه اندر آمد چـو گردکه ای پهلوانان چرا خفتهاید شبیخون زد امشب علی با سپاهسرش برد و تختش به تاراج کرددوان کرد لشکر به کردار بادسراسیمه لشکر برآمد ز جایگشادند بر یکدگر دست و تیغهمه دشت ساحل برآمد به همجهانی پرآشوب و عالـم سیاهپدر بر پسر تیـغ کین آختهسران کرده سـررشته کـار گمســم بـادپــایــان پـولاد نعــل سر خفته در زیــر پـای ستورچـو عمرو امیه در آن رزمگــاه ز لشکرگه سـاحل آمـد برون سـوی خیمة حیدر آمـد ز راه بپرسید از او شاه مردان علـی شبیخون نبود از تو چندان عجب ز انبوه لشکر نمییافت راهاگر بــازگردم شود کار خامخروشی برآورد با سوز و دردهمانا بـه دل ترک جان گفتهایدبپرداخت ایوان شاهی ز شاهجهانجوی را بیسر و تـاج کردهمین داستان را همی کرد یادنبد کـس که سر باز داند ز پایتو گفتی همی تیـغ بـارد ز میغز خون تا به ماهی فرورفت نمز یک روی دریا ز دیگر سپـاهپسـر مر پدر را سر انداختهعنان را ندانســته از پار دمبه خون دل کشتگان گشـته لعلبه خواب اندرون دیده بالین گوربدید آنکه درهم فتاد آن سپاهزمین دید آغـاز داده به خونکه امشب چه کردم به ساحل سپاهکه ایـن مایة مـردی و پردلـیچه چیز آمد این کردهها را سبـب (خاوراننامۀ ابنحسام، چاپ سنگی بمبئی) چند نکته در ترجمۀ منظومه بیت 121: واتش جهانگیر:، اولاد سامم دور ژ پیلتن، من گمن نامم3 «گفت: جهانگیر، فرزند سامم.