چکیده:
از پایهایترین مباحث دانش معرفتشناسی، بحثهای ناظر به تصورات و مفاهیم است. در این نوشتار در پی پژوهش درباره این مسئلهایم که ویژگیهای مفاهیم یا واژگان نظری (تئوریک) و نیز مفاهیم مشاهدتی چیست؟ آیا اصولا مفاهیم نظری مفاهیمی حقیقیاند یا ـ مانند مفاهیم ساختگی همچون غول و پری دریایی و مفاهیم قراردادی و اعتباری ـ غیرحقیقی؟ به بیان دیگر در ساحت مفاهیم نظری، واقعگرایی را باید برگزید یا ناواقعگرایی را؟ در گستره مفاهیم مشاهدتی چطور؟ سرانجام اینکه جایگاه این دسته مفاهیم در نظام طبقهبندی مفاهیم یا تصورات کجاست؟ بیتردید این مبحث از مهمترین و بنیادیترین مباحث معرفتشناسی در ساحت مفاهیم یا تصورات است؛ مفاهیمی که گزارهها، قوانین و نظریههای علمی از آنها سامان مییابد. در این پژوهش درباره چنین مشکلی کاوش میکنیم و راهحل آن را پی میگیریم.
خلاصه ماشینی:
بدینسان با نگاه و پژوهشی پسین درباره مفاهیم نظری، مانند الکترون، اتم، جاذبه و فشار در پی آنیم که ببینیم بر پایه ویژگیهایی که علوم تجربی درباره مفاهیم مزبور عرضه کردهاند، آنها از مصادیق کدام دسته مفاهیماند: حقیقی یا غیرحقیقی؟ آیا ویژگیهای مفاهیم حقیقی بر مفاهیم نظری تطبیق میکند یا ویژگیهای مفاهیم غیرحقیقی؟ و اگر ویژگیهای مفاهیم حقیقی بر آن قابل انطباق است، ویژگیهای کدام دسته بر آنها تطبیق میکند؟ اگر غیرحقیقیاند، میتوان آنها را از کدام دسته بهشمار آورد؟ چنانکه این پرسش درباره مفاهیم مشاهدتی نیز قابل طرح است و میتوان پرسید آنها را از مصادیق کدام دسته مفاهیم میتوان تلقی کرد؟ ویژگیهای کدام دسته بر آنها قابل انطباق است؟ اکنون در برابر انبوه نظریههایی که درباره مفاهیم نظری (تئوریک) طرح و عرضه شده است، چه دیدگاهی را میتوان برگزید؟ واقعگرایی یا ناواقعگرایی را؟ آیا ویژگیهای کدام دسته از مفاهیم بر مفاهیم نظری قابل انطباق است؟ ویژگیهای مفاهیم حقیقی یا غیرحقیقی و اگر ویژگیهای مفاهیم حقیقی بر آنها صدق میکند، ویژگیهای کدام دسته از مفاهیم حقیقی بر آنها منطبق است؟ پس از اندکی تأمل و بررسی، به نظر میرسد ویژگی مفاهیم حقیقی و آن هم ماهوی بر مفاهیم نظری (تئوریک) قابل انطباق است؛ هرچند نتوان برای مفاهیمی مانند اتر، کالریک و فلوژیستون بالفعل مصداقی یافت.